واژه‌نامه


ریشه
مدخل
کلمه قرآنی
موردی یافت نشد
توصیف در آیه
ص
وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ 41
أي عَبْدٌ بِالْعِبَادَةِ‌ و الخدمة، و عبد للّه مخلص.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه542
توصیف مدخل

[العَبْد]: خلاف الحر، و الجميع: أعبد و عبيد و عباد.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد7 ، صفحه4325
العِباد: جمع عبد.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد7 ، صفحه4333
عبد: مطيع. بنده. از مجمع نقل شد كه او را در اثر ذلّت و انقيادش عبد گويند، پس معناى تذلّل و طاعت در آن ملحوظ است در اقرب گويد: آن در اصل وصف است گويند: «رجلٌ عَبِدٌ » يعنى مرد مطيع است ولى بعدا مانند اسم استعمال شده. عبد در قرآن بدو معنى آمده يكى بمعنى بندۀ مملوك.. ديگرى: بمعنى عابد و مطيع خدا در اخلاص و عبادت و اطاعتقاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه280
أي عَبْدٌ بِالْعِبَادَةِ‌ و الخدمة، و عبد للّه مخلص.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه542
اَلْعَبْدُ يقال على أربعة أضرب: الأوّل: عَبْدٌ بحكم الشّرع، و هو الإنسان الذي يصحّ‌ بيعه و ابتياعه. الثاني: عَبْدٌ بالإيجاد، و ذلك ليس إلاّ للّه، و الثالث: عَبْدٌ بِالْعِبَادَةِ‌ و الخدمة، و الناس في هذا ضربان: عبد للّه مخلص، و عَبْدٌ للدّنيا و أعراضها، و هو المعتكف على خدمتها و مراعاتها، و على هذا النحو يصحّ‌ أن يقال: ليس كلّ‌ إنسان عَبْداً للّه، فإنّ‌ العَبْدَ على هذا بمعنى اَلْعَابِدِ، لكن اَلْعَبْدَ أبلغ من العَابِدِ، و الناس كلّهم عِبَادُ اللّه بل الأشياء كلّها كذلك، لكن بعضها بالتّسخير و بعضها بالاختيار، و جمع العَبْدِ الذي هو مُسترَقٌّ‌: عَبِيدٌ، و قيل: عِبِدَّى، و جمع العَبْدِ الذي هو العَابِدُ عِبَادٌ، فَالْعَبِيدُ إذا أضيف إلى اللّه أعمّ‌ من اَلْعِبَادِ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه542
«عَبْد» يا بندۀ پرستش‌كنندۀ خداى چنانكه گفته‌اند بر چهار قسم است: اوّل - عبد و بنده‌اى كه به حكم شرع، انسانى است كه خريدنش يا براى آزادى و يا فروختنش براى آزاد كردن صحيح است. دوّم - عبد و بنده‌اى كه با ايجاد و آفريده شدنشان بندۀ خدايند كه جز از سوى خدا نيست سوّم - عبد بودن با عبادت و خدمت كه مردمان در اين‌گونه عبد بودن دو قسمند: 1 - عبدى كه عبادتش براى خدا مخلصانه و خالص است. 2 - عبد و بندۀ دنيا و اعراض دنيا كه پيوسته در خدمت دنيا و غرق در دنيا است و بر اين اساس اگر گفته شود هر انسانى بنده و عبد خداى نيست صحيح است، عبد در اين مفهوم به معنى عابد - است ولى مفهوم - عبد - رساتر و بليغ‌تر از - عابد - است. تمام مردم - عباد اللّه هستند بلكه اشياء هم همگى اين‌چنينند ولى بعضى بدون اختيار و قهرا و بعضى ديگر با اختيار. جمع عبدى كه به معنى برده است و به بردگى درآمده - عَبِيد - است و گفته شده - عِبِدّى - است و - عِبَاد - جمع عبدى است كه بمعنى عابد - است، پس عَبِيد هرگاه به خدا اضافه شود اعمّ‌ از - عباد است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه540

آیات (3)
صاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ 17
صوَ اذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ 41
القمركَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَ قَالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ 9