بَلَد: سرزمين. بايد دانست: بلد بمعنى شهر نيست و معناى آن چنانكه از خود قرآن نيز بدست ميايد، سرزمين و ديار است و در اصطلاح فعلى، عربها (سال 1390 قمرى هجرى) بمالك، بلاد ميگويند. در قاموس گويد: «اَلْبَلَدُ و اَلْبَلْدَةُ. . . كلّ قطعة من الارض مستخيرة عامرة او غامرة» در اقرب الموارد آمده: «البلد و البلدة كلّ موضع من الارض عامرا او خلاء» راغب گفته: بلد مكانى است محدود و معيّن و محلّ انس باجتماع ساكنين و اقامتشان، جمع آن بلاد و بلدان است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه225
[البَلَد]: واحد البُلْدان.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه611
" البَلَدُ " يذكر و يؤنث، و الجمع بُلْدَانٌ. و البَلْدَةُ: البلد، و الجمع بِلاَدٌ مثل كلبة و كلاب. و يطلق البَلْدَةُ و البِلاَدُ على كل موضع من الأرض عامرا كان أو خلاء.مجمع البحرين ، جلد3 ، صفحه17
بَلَد: سرزمين. بايد دانست: بلد بمعنى شهر نيست و معناى آن چنانكه از خود قرآن نيز بدست ميايد، سرزمين و ديار است و در اصطلاح فعلى، عربها (سال 1390 قمرى هجرى) بمالك، بلاد ميگويند. در قاموس گويد: «اَلْبَلَدُ و اَلْبَلْدَةُ. . . كلّ قطعة من الارض مستخيرة عامرة او غامرة» در اقرب الموارد آمده: «البلد و البلدة كلّ موضع من الارض عامرا او خلاء» راغب گفته: بلد مكانى است محدود و معيّن و محلّ انس باجتماع ساكنين و اقامتشان، جمع آن بلاد و بلدان است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه225
بَلَد مكانى است خطكشى‌شده، محدود و انس و الفت‌دهندۀ ساكنين آنجا و اقامت و سكنى دادن آنها در آنجاست كه جمعش - بِلاَد، و بُلْدَان - است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه305
اَلْبَلَدُ: المكان المحيط المحدود المتأثر باجتماع قطّانه و إقامتهم فيه، و جمعه: بِلاَدٌ و بُلْدَانٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه142
بَلَد مكانى است خطكشى‌شده، محدود و انس و الفت‌دهندۀ ساكنين آنجا و اقامت و سكنى دادن آنها در آنجاست كه جمعش - بِلاَد، و بُلْدَان - است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه305
اَلْبَلَدُ: المكان المحيط المحدود المتأثر باجتماع قطّانه و إقامتهم فيه، و جمعه: بِلاَدٌ و بُلْدَانٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه142