مراد از ملك در آيه فرمانده است كه در حدود فرماندهى داراى حكومت و اداره است.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه273
ملك (بفتح ميم و كسر لام) پادشاه و آنكه داراى حكومت است. طبرسى در معنى آن گفته: «القادر الواسع القدرة الّذى له السّياسة و التّدبير» راغب گفته: «هو المتصرّف بالامر و النّهى فى الجمهور» آن متخذ از ملك بضم ميم و جمع آن ملوك است.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه273
مَلِك كسى كه امرونهى مردم در تصرف اوست، و اين امر ويژه سياست انسانهاست از اين روى - مَلِكِ اَلنّٰاسِ - گفته مىشود نه - ملك الاشياء. مِلْك با كسره حرف - م - دو گونه است: اول: ملكى كه مالكيت و سرپرستى و حكومت را مىرساند. دوم: ملكى كه نيرومندى كسى را نشان مىدهد خواه سرپرستى بكند يا نكند.. بعضى گفتهاند: ملك - اسمى است براى هركسى كه قدرت بر سياست و اداره امور دارد اين قدرت يا تسلط بر نفس خويش است كه اين كار با ثبات و پايدارى با زمام قدرت نفس و برگرداندن او از هواهاى نفسانى همراه است. و يا اينكه بر غير خود قدرت دارد خواه زمامدار بشود يا نشود. ملك و حكومتى الهى ملك حق هميشگى و ازلى خداوند است. پس ملك و زمامدارى، حكمرانى بر چيزى است كه تعريف شده و ضبط شده است و مِلْك با كسره - م - مثل و جنسى است براى زمامدارى و ملك، بنا بر اين هر ملك ملكى است و هر ملك ملك نيست(ملك عام است و ملك خاص ملك قدرت و نيروست ولى ملك حكمرانى با قدرت است)ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه242