واژه‌نامه

ریشه
مدخل
کلمه قرآنی
موردی یافت نشد
توصیف در آیه
الأنعام
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ 2
عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل مى‌كند كه حمران از آن حضرت از آيۀ «ثُمَّ قَضىٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ‌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‌» پرسيد، فرمود آنها دو اجل‌اند، أجل مشروط، خدا در آن هر چه بخواهد مى‌كند و اجل محتوم. نا گفته نماند با در نظر گرفتن آيات و روايات، زيادت و نقصان عمر و تغيير و تبديل آن جاى گفتگو نيست ولى تحليل آن براى نگارنده دشوار است زيرا در علم خداوند براى افراد مردم بيشتر از يك اجل نمى‌توان فرض كرد، مثلا خدا مى‌داند كه فلانى با اختيار خود ستم خواهد كرد و آن ستم سبب مرك او در فلان وقت خواهد شد پس براى اين شخص يك أَجل بيشتر وجود ندارد، اگر گوئى: در صورتيكه ستم نمى‌كرد زياد عمر مى‌نمود؟ گوئيم: خدا مى‌دانست كه باختيار خود ستم كرده و در آن وقت خواهد مرد، پس يك أَجَل بيشتر نداشته است وضع اشخاص ديگر اعمّ از خوب و بد از اين فرض معلوم مى‌شود. در تحقيق اين مطلب آنچه بنظر مى‌آيد اين است كه مراد از أجل محتوم و مسمّى قابليّت بقاء انسان است و مراد از أجل مشروط زوال آن و يا اضافه شدن بر آن، مثلا بچراغى يك ليتر نفت ريخته‌ايم مى‌گوئيم: مدّت روشن بودن اين چراغ دو ساعت است.، بشرط آنكه باد آن را در اثناء خاموش نكند و يا نفت تازه بر آن نريزند. يا مى‌گوئيم اين عمارت مى‌تواند تا صد سال باقى بماند مشروط بر آنكه زلزله ويرانش نكند و يا هر سال تعمير نكنند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه30
در تفسير الميزان ذيل آيۀ «هُوَ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ‌ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضىٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ‌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‌» (انعام: 2) أجل اول را كه نكره است، أجل مشروط و أجل دوم را أجل محتوم گرفته و در اين زمينه بتفصيل سخن گفته و وجود دو أجل را إثبات فرموده است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه30
[(أجَل مُعَلَّقَ‌ و أجَلِ‌ حَتمى)] مسئلۀ أجل معلّق و أجل حتمى در زبانها شايع است، و مراد آنست كه انسان دو أجل دارد يكى أجل مشروط‍‌ كه اگر شرطش موجود شود خواهد آمد و الاّ نه و ديگرى أجل حتمى كه بالاخره در وقتش ميايد و برو برگرد ندارد، در نتيجه أجل أوّل قابل محو و اثبات و دوّمى ثابت و پايدار است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه28
الأول: هو البقاء في الدنيا، و الثاني: البقاء في الآخرة، و قِيلَ‌: اَلْأَوَّلُ‌: هُوَ اَلْبَقَاءُ فِي اَلدُّنْيَا، وَ اَلثَّانِي: مُدَّةُ مَا بَيْنَ‌ اَلْمَوْتِ إِلَى اَلنُّشُورِ، عَنِ اَلْحَسَنِ‌ . و قِيلَ‌: اَلْأَوَّلُ‌ لِلنَّوْمِ‌، وَ اَلثَّانِي لِلْمَوْتِ‌، إِشَارَةٌ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى: اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ‌ فِي مَنٰامِهٰا [اَلزُّمَرِ/ 42]، عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ‌ . وَ قِيلَ‌: اَلْأَجَلاَنِ‌ جَمِيعاً لِلْمَوْتِ‌، فَمِنْهُمْ مَنْ‌ أَجَلُهُ‌ بِعَارِضٍ كَالسَّيْفِ وَ اَلْحَرَقِ وَ اَلْغَرَقِ وَ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ غَيْرِ مُوَافِقٍ‌، وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ اَلْأَسْبَابِ اَلْمُؤَدِّيَةِ‌ إِلَى قَطْعِ اَلْحَيَاةِ‌، وَ مِنْهُمْ مَنْ يُوَقَّى وَ يُعَافَى حَتَّى يَأْتِيَهُ اَلْمَوْتُ حَتْفَ أَنْفِهِ‌، وَ هَذَانِ هُمَا اَلْمُشَارُ إِلَيْهِمَا بِقَوْلِهِ‌: (مَنْ أَخْطَأَهُ سَهْمُ اَلرَّزِيَّةِ لَمْ يُخْطِئْهُ‌ سَهْمُ اَلْمنيَّةِ‌). و قيل: للناس أَجَلاَنِ‌ ، منهم من يموت عبطة، و منهم من يبلغ حدّاً لم يجعله اللّه في طبيعة الدنيا أن يبقى أحد أكثر منه فيها، و إليها أشار بقوله تعالى: وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفّٰى وَ مِنْكُمْ مَنْ‌ يُرَدُّ إِلىٰ أَرْذَلِ اَلْعُمُرِ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه65
در اين آيه أجل اوّل بقاء در دنيا است و عمر و أجل دوّم بقاء در آخرت و معاد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند: اجل اوّل بقاء در دنيا و اجل دوّم مدّت ميان مرگ و قيامت است، و اين معنى از حسن نقل شده است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند اجل اوّل در آن آيه خواب و دوّمى مرگ است با اشاره به اين آيه(اَللّٰهُ‌ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ‌ حِينَ‌ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ‌ تَمُتْ‌ فِي مَنٰامِهٰا - 42 /زمر). معنى سوّم دربارۀ(دو أجل) كه از آيۀ اخير نقل شده است تعبير آن از ابن عبّاس روايت شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند: كه - أَجَلان - در آيه فوق يعنى هر دو أجل براى موت است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
توصیف مدخل

أَجَلُ‌ الشيء بالتحريك: مدته و وقته الذي يحل فيه. يقال أَجِلَ‌ الشيء أَجَلاً من باب تعب، و أَجَلَ‌ أُجُولاً من باب قعد لغة.مجمع البحرين ، جلد5 ، صفحه304
معناى اصلى آن تمام مدت است و اغلب استعمال آن در اين معنى استقاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه26
معناى أجل تمام مدت است و اغلب استعمال آن در اين معنى استقاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه26
معناى «أجل» آن تمام مدت است و اغلب استعمال آن در اين معنى استقاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه26
مدّت معيّن و آخر مدّت. راغب در مفردات گويد: أَجَل مدّتى است كه براى چيزى معين شود و أجل انسان مدّت حيات اوست. قاموس آنرا مدّت شيىء و آخر مدت معنى كرده. بنا بر اين، اجل دو معنى دارد، مدّت معين و آخر مدّت. و شايد استعمال آن در آخر مدت بطور مجاز باشد و ميشود گفت كه معناى اصلى آن تمام مدت است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه25
أَجَل: مدّت معيّن و آخر مدّت. راغب در مفردات گويد: أَجَل مدّتى است كه براى چيزى معين شود و أجل انسان مدّت حيات اوست. قاموس آنرا مدّت شيىء و آخر مدت معنى كرده. بنا بر اين، اجل دو معنى دارد، مدّت معين و آخر مدّت. و شايد استعمال آن در آخر مدت بطور مجاز باشد و ميشود گفت كه معناى اصلى آن تمام مدت است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه25
[(أجَل مُعَلَّقَ‌ و أجَلِ‌ حَتمى)] مسئلۀ أجل معلّق و أجل حتمى در زبانها شايع است، و مراد آنست كه انسان دو أجل دارد يكى أجل مشروط‍‌ كه اگر شرطش موجود شود خواهد آمد و الاّ نه و ديگرى أجل حتمى كه بالاخره در وقتش ميايد و برو برگرد ندارد، در نتيجه أجل أوّل قابل محو و اثبات و دوّمى ثابت و پايدار است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه28
در تفسير الميزان ذيل آيۀ «هُوَ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ‌ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضىٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ‌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‌» (انعام: 2) أجل اول را كه نكره است، أجل مشروط و أجل دوم را أجل محتوم گرفته و در اين زمينه بتفصيل سخن گفته و وجود دو أجل را إثبات فرموده است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه30
[الأَجَل]: مدة الشيء.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه187
عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل مى‌كند كه حمران از آن حضرت از آيۀ «ثُمَّ قَضىٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ‌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‌» پرسيد، فرمود آنها دو اجل‌اند، أجل مشروط، خدا در آن هر چه بخواهد مى‌كند و اجل محتوم. نا گفته نماند با در نظر گرفتن آيات و روايات، زيادت و نقصان عمر و تغيير و تبديل آن جاى گفتگو نيست ولى تحليل آن براى نگارنده دشوار است زيرا در علم خداوند براى افراد مردم بيشتر از يك اجل نمى‌توان فرض كرد، مثلا خدا مى‌داند كه فلانى با اختيار خود ستم خواهد كرد و آن ستم سبب مرك او در فلان وقت خواهد شد پس براى اين شخص يك أَجل بيشتر وجود ندارد، اگر گوئى: در صورتيكه ستم نمى‌كرد زياد عمر مى‌نمود؟ گوئيم: خدا مى‌دانست كه باختيار خود ستم كرده و در آن وقت خواهد مرد، پس يك أَجَل بيشتر نداشته است وضع اشخاص ديگر اعمّ از خوب و بد از اين فرض معلوم مى‌شود. در تحقيق اين مطلب آنچه بنظر مى‌آيد اين است كه مراد از أجل محتوم و مسمّى قابليّت بقاء انسان است و مراد از أجل مشروط زوال آن و يا اضافه شدن بر آن، مثلا بچراغى يك ليتر نفت ريخته‌ايم مى‌گوئيم: مدّت روشن بودن اين چراغ دو ساعت است.، بشرط آنكه باد آن را در اثناء خاموش نكند و يا نفت تازه بر آن نريزند. يا مى‌گوئيم اين عمارت مى‌تواند تا صد سال باقى بماند مشروط بر آنكه زلزله ويرانش نكند و يا هر سال تعمير نكنند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه30
الأول: هو البقاء في الدنيا، و الثاني: البقاء في الآخرة، و قِيلَ‌: اَلْأَوَّلُ‌: هُوَ اَلْبَقَاءُ فِي اَلدُّنْيَا، وَ اَلثَّانِي: مُدَّةُ مَا بَيْنَ‌ اَلْمَوْتِ إِلَى اَلنُّشُورِ، عَنِ اَلْحَسَنِ‌ . و قِيلَ‌: اَلْأَوَّلُ‌ لِلنَّوْمِ‌، وَ اَلثَّانِي لِلْمَوْتِ‌، إِشَارَةٌ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى: اَللّٰهُ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ تَمُتْ‌ فِي مَنٰامِهٰا [اَلزُّمَرِ/ 42]، عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ‌ . وَ قِيلَ‌: اَلْأَجَلاَنِ‌ جَمِيعاً لِلْمَوْتِ‌، فَمِنْهُمْ مَنْ‌ أَجَلُهُ‌ بِعَارِضٍ كَالسَّيْفِ وَ اَلْحَرَقِ وَ اَلْغَرَقِ وَ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ غَيْرِ مُوَافِقٍ‌، وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِنَ اَلْأَسْبَابِ اَلْمُؤَدِّيَةِ‌ إِلَى قَطْعِ اَلْحَيَاةِ‌، وَ مِنْهُمْ مَنْ يُوَقَّى وَ يُعَافَى حَتَّى يَأْتِيَهُ اَلْمَوْتُ حَتْفَ أَنْفِهِ‌، وَ هَذَانِ هُمَا اَلْمُشَارُ إِلَيْهِمَا بِقَوْلِهِ‌: (مَنْ أَخْطَأَهُ سَهْمُ اَلرَّزِيَّةِ لَمْ يُخْطِئْهُ‌ سَهْمُ اَلْمنيَّةِ‌). و قيل: للناس أَجَلاَنِ‌ ، منهم من يموت عبطة، و منهم من يبلغ حدّاً لم يجعله اللّه في طبيعة الدنيا أن يبقى أحد أكثر منه فيها، و إليها أشار بقوله تعالى: وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفّٰى وَ مِنْكُمْ مَنْ‌ يُرَدُّ إِلىٰ أَرْذَلِ اَلْعُمُرِ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه65
در اين آيه أجل اوّل بقاء در دنيا است و عمر و أجل دوّم بقاء در آخرت و معاد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند: اجل اوّل بقاء در دنيا و اجل دوّم مدّت ميان مرگ و قيامت است، و اين معنى از حسن نقل شده است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند اجل اوّل در آن آيه خواب و دوّمى مرگ است با اشاره به اين آيه(اَللّٰهُ‌ يَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ‌ حِينَ‌ مَوْتِهٰا وَ اَلَّتِي لَمْ‌ تَمُتْ‌ فِي مَنٰامِهٰا - 42 /زمر). معنى سوّم دربارۀ(دو أجل) كه از آيۀ اخير نقل شده است تعبير آن از ابن عبّاس روايت شده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
گفته‌اند: كه - أَجَلان - در آيه فوق يعنى هر دو أجل براى موت است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه153
اَلْأَجَلُ: المدّة المضروبة للشيء. و يقال للمدّة المضروبة لحياة الإنسان أَجَلٌ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه65
أَجَل: مدّت معيّن براى چيزى است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه152
يعني بالأَجَل المسمى القيامة لأَن الله تعالى وعدهم بالعذاب ليوم القيامة.لسان العرب ، جلد11 ، صفحه11
أَي حتى تقضي عدّتها.لسان العرب ، جلد11 ، صفحه11
الأَجَلُ‌: غايةُ‌ الوقت في الموت و حُلول الدَّين و نحوِه. و الأَجَلُ‌: مُدَّةُ‌ الشيء.لسان العرب ، جلد11 ، صفحه11
الأَجَل: غايةُ‌ الوقت فى الموت و حلول الدين.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد7 ، صفحه487

آیات (3)
الأنعامهُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ 2
الإسراءأَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا 99
غافرهُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَ مِنكُمْ مَنْ يُتَوَفَّىٰ مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ 67