إشعیا علیه السلام
گروه‌ها: پیامبران

اشعيا علیه السلام

شعياء(يا اشعياء) به معناى «نجات خداوندى»، اسم دو پيامبر است؛ يكى از آنان پسر آموس برادر امصيا شهريار يهودا مى باشد، كه معاصر با عزّيا، يوثام، آحاز و حزقيا، كه در ايام سلطنت آنان نبوت مى كرده است.[1] اما از آنجا كه عزّيا 52 سال و يوثام و آحاز 16 سال و حزقيا 29 سال سلطنت كردند، بعيد است كه اشعياء اين قدرها عمر كرده باشد، بلكه احتمالا در اواخر سلطنت عزّيا شروع به نبوت كرد و نبوتش تا ابتداى سلطنت منسى استمرار داشته است. بعضى از كتب تاريخى را مانند حيات عزّيا و سيرت حزقيا را نوشته است.

و كتاب نبوات آن حضرت بر پنج نبوت تقسيم مى شود شامل نبواتى بر ضد ممالك بيگانه[2] ، نبواتى مخصوص زمان سلطنت حزقيا[3] و تسلطى كه آن حضرت در اواخر سلطنت حزقيا به آن دست يافت.[4]

اشعياء (شعیاء) ثانى :

اشعياء ثانى بنا به نقل جيمز هاكس در عهد اسارت يهوديان يعنى دويست سال بعد از اشعياى اول مى زيسته و قسمت پنجم از كتاب اشعياى نبى تورات [5] را به وى نسبت مى دهند.

اين باب شامل يك سلسله نبوّات در خصوص بندگى و آزادى جسمانى بنى اسرائيل و منظره مجلل آزادى روحانى حضرت مسيح (ع) است. گرچه بعضى از علما دلايلى آورده اند مبنى بر اينكه اين قسمت نيز توسط خود اشعياى اول نوشته شده است.[6] احتمال دارد ضريح اشعياء در اصفهان مربوط به اشعياى ثانى باشد كه در عهد اسارت به ايران آمده و همراه با ساير يهوديان در منطقه يهوديه اصفهان مستقر شده اند.

پيشگويى اشعياء (شعیاء) درباره حضرت محمد (ص):

اشعياى نبى در كتاب خود راجع به حضرت محمد (ص) پيشگويى مى كند كه خداوند به ساكنان بيابانهاى فاران (مكه) وعده وحى و ارسال پيامبر داده است: «صحرا و شهرها و قريه هايى كه اهل قيدار[7] (محل سكونت فرزندان قيدار دومين فرزند حضرت اسماعيل، جد پيامبر اكرم (ص)) در آنها ساكن باشند، آواز خود را بلند نمايند و ساكنان صخره ترنم كنند و از قله كوهها نعره بزنند، جلال خداوند را توصيف كنند و حمد و تسبيح او را در جزيره ها بخوانند. خداوند جبار بيرون مى آيد و مانند مردى جنگى غيرت خود را برمى انگيزاند. فرياد، بلكه نعره خواهد زد و بر دشمنان خويش غلبه خواهد نمود.»[8] دو پيشگويى ديگر نيز در كتاب اشعياى نبى در ارتباط با اين پيشگويى وجود دارد كه در آنها باز به نسل قيدار اشاره شده است.[9] پروفسور عبد الاحد داود اين پيشگوييهاى اشعياى نبى را در پرتو پيشگويى اوليه حضرت موسى (ع) كه قبل از وفاتش فرمود: «يهوه از سينا آمد و از سعير بر ايشان طلوع نمود و از جبل فاران (كوههاى مكه) درخشان گرديد.»[10] و از آن نتيجه مى گيرد كه حضرت محمد (ص) همان نواده حضرت اسماعيل و قيدار است كه در بيابانهاى فاران سكونت گزيدند و محمد (ص) تنها پيامبرى است كه اعراب به وسيله او در زمانى كه تاريكى زمين را فرا گرفته بود به دريافت وحى خداوند نايل آمدند و خداوند از طريق محمد (ص) از جبال فاران (كوههاى مكه) درخشيد.

مكه در اين منطقه تنها محلى است كه به خانه خدا تبديل شد و شكوه و جلال يافت.[11]

منبع: باستان شناسى و جغرافياى تاريخى قصص قرآن، متن، صص423-426

 

[1] . تورات، اشعياى نبى، 6: 1 و 7: 1.

[2] . از باب 13- 23.

[3] . از باب 28- 33.

[4] . همان، باب 36- 39.

[5] . تورات، اشعياى نبى، باب 40- 66.

[6] . جيمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، ص 71.

[7] .kedar

[8] . اشعياى نبى، فصل 42: 11- 13.

[9] . همان، فصل 60: 1- 7 و فصل 21: 13- 17.

[10] . تورات، سفر تثنيه، 33: 1- 3.

[11] . عبد الاحد داود، محمد در تورات و انجيل، ص 18- 19.