مریم علیها السلام
كلمه «مريم» در لغت آن شهر (شهر محل زندگی مادر مریم)، به طورى كه گفته اند به معناى زن عابد است، و نيز زن خدمتكار است، از همين جا معلوم مى شود كه چرا اين مادر دختر خود را بلافاصله بعد از وضع حمل مريم ناميد، و چرا خداى تعالى اين عمل او را حكايت كرد، خواست تا بعد از نوميدى از زاييدن پسرى كه محرر براى عبادت و خدمت باشد بلادرنگ همين دختر را براى اين كار محرر كند، پس اين كه گفت: "سميتها مريم"، به منزله اين است كه گفته باشد: "من اين دختر را براى تو محرر زاييدم" دليل بر اينكه جمله نامبرده به منزله صيغه نذر است، اين است كه خداى سبحان دنبالش اين نذر را قبول نموده و مى فرمايد:" فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً ...".
و اينكه بعد از گفتن آن سخن اضافه كرد كه "من او و ذريه او را از شر شيطان رانده شده، به خدا پناه مى دهم" براى اين بود كه او و ذريه اش موفق به عبادت و خدمت كنيسه بشوند تا اسم مريم مطابق با مسمى باشد.
در اينجا جاى اين سؤال هست كه مادر مريم از كجا دانست مريم داراى ذريه خواهد شد، كه در مقام گفتگوى با خداى عز و جل اينطور يعنى بطور مطلق گفت: "من ذريه او را چنين ..." با اينكه مادر مريم علم غيب نداشت و آينده يك كودك براى همه غيب است زيرا كه جز خداى سبحان كسى آن را نمى داند، و در آنجا در پاسخ از اين اشكال گفتيم: او (از جايى خبر داده شده بود) مى دانست كه به زودى از شوهرش عمران صاحب فرزندى پسر، و صالح مى شود و بعد از آنكه حامله شد و همسرش از دنيا رفت شكى نداشت كه حمل در شكمش همان پسرى است كه به او وعده داده اند و بعد از آنكه فرزند را زاييد و فهميد حدسش خطا رفته، يقين كرد كه آن پسر موعود را به مريم مى دهند، و او داراى ذريه است.
به همين جهت نذرش را كه راجع به پسر بود به دختر مبدل كرد و دخترش را مريم (زنى عابده و خادمه كنيسه) نام نهاد و ذريه او را از شر شيطان رجيم به خدا پناه داد، اين آن چيزى است كه دقت در كلام خدا آن را به ما مى فهماند.
اصولا در قرآن كريم جز مريم نام هيچ زنى برده نشده، تنها آن جناب است كه در حدود بيست و چند سوره و در سى و چند آيه نام او را برده است.
" الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا"- در اين قسمت از آيه مريم را به خاطر عفتش مى ستايد، و ستايش مريم (ع) در قرآن كريم مكرر آمده، و شايد اين به خاطر رفتار ناپسندى باشد كه يهوديان نسبت به آن جناب روا داشته، و تهمتى باشد كه ايشان به وى زدند، و قرآن كريم در حكايت آن مى فرمايد:" وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً"[1] و در سوره انبياء هم نظير اين قصه آمده مى فرمايد:" وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها"[2] .
" وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها"- يعنى مريم كلمات پروردگار خود را كه به قول بعضى [3] همان وحى انبيا باشد، تصديق كرد. بعضى [4] ديگر گفته اند: مراد از كلمات خداى تعالى در اينجا وعده و تهديد و امر و نهى خداست. ولى اين وجه درست نيست، زيرا بنا بر اين، ديگر احتياج نبود نام كتب خدا را ببرد، چون كتب آسمانى همان وعده و وعيد و امر و نهى است.
" و كتبه"- منظور از كتب خداى تعالى همان كتبى است كه شرايع خداى تعالى در آن است، شرايعى كه از آسمان نازل شده، مانند كتاب تورات و انجيل، و اصطلاح قرآن هم در كتب آسمانى همين است، و شايد منظور از تصديق كلمات پروردگارش و تصديق كتب خداى تعالى اين باشد كه مريم (ع) صديقه بوده، هم چنان كه در آيه زير فرموده:" مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ"[5] .
" وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ"- يعنى مريم از زمره مردمى بود كه مطيع خدا و خاضع در برابر اويند، و دائما بر اين حال هستند، و اگر مريم (ع) را با اينكه زن بود، فردى از قانتين خواند با اينكه كلمه مذكور جمع مذكر است، بدين جهت بود كه بيشتر قانتين مردان هستند.
مؤيد اينكه قنوت به اين معنا است اين است كه قنوت به همين معنا در آيه اى ديگر، در خصوص مريم (ع) آمده، آنجا كه ملائكه به حكايت قرآن كريم مريم را ندا داده مى گويند:" يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ"[6] .
ولى بعضى [7] از مفسرين احتمال داده اند مراد از قانتين خصوص قوم و قبيله خود مريم باشد، چون آن جناب از خاندان و از بيتى به وجود آمد كه عموما اهل صلاح و طاعت بودند.
ولى اين احتمال بعيد است، اولا به خاطر وجهى كه قبلا ذكر كرديم، و ثانيا به خاطر اينكه آيه شريفه در مقام تعريض به دو تن از زنان رسول خدا (ص) است، و در چنين مقامى مناسب آن است كه منظور از قانتين عموم اهل طاعت و خضوع براى خدا باشد.
منبع: ترجمه تفسير الميزان[8] ، ج 3، صص270-271؛ ج 19، صص578-580
[1] . و بهتان بزرگى كه به مريم زدند، سوره نساء، آيه 156.
[2] . و به ياد آور زنى را كه دامان خود را از آلودگى به بى عفتى پاك نگهداشت و ما از روح خود در او دميديم. سوره انبياء، آيه 91.
[3] . روح المعانى، ج 28، ص 164.
[4] . همان
[5] . مسيح پسر مريم غير از فرستاده اى نبود، فرستاده اى كه قبل از او هم فرستادگانى بودند و مادرش صديقه و راستگو بود. سوره مائده، آيه 75.
[6] . اى مريم! براى پروردگارت قنوت و سجده كن، و با راكعان ركوع كن. سوره آل عمران، آيه 43.
[7] . تفسير قرطبى، ج 18، ص 204.
[8] . طباطبايى، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، دفتر انتشارات اسلامي (وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم) - قم، چاپ: پنجم، 1374.