هارون علیه السلام
گروه‌ها: پیامبران

هارون علیه السلام

هارون: برادر موسای کلیم(سلام الله علیه) و از انبیای بنی اسرائیل.

آن جناب در تمامى مواقف ملازم برادرش بود و در عموم كارها با او مشاركت داشت و او را در رسيدن به مقاصدش، يارى مى كرد.

قرآن کریم، همچنین آن حضرت را در دادن كتاب، هدايت به صراط مستقيم، داشتن تسليم، بودنش از محسنين و بندگان مؤمن به خدا، با موسى (ع) شريك دانسته و او را از مرسلین می شمرد و از انبيا معرفى می کند. و نیز وی را از كسانى می داند كه بر آنان انعام فرموده و او را با ساير انبياء در صفات جميل آنان از قبيل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدايت شريك قرار داده و يك جا ذكر كرده است.

در غالب مواردي كه خداوند بر موساي كليم درود مي فرستد و او را به بسياري از اوصاف برجسته مي ستايد، نام هارون را نيز در كنار نام او ياد مي كند.

موسي (عليه السلام) جزو پيشگامان رسالت و جزو انبياي اولواالعزم است. هارون گرچه اين ويژگيها را ندارد، ليكن در بسياري از برجستگيهاي نبوت، رسالت و ولايت سهيم است. آنگاه كه حضرت موسي به خداي سبحان عرض كرد: برادرم هارون را كه از من فصيح تر است به همراه من بفرست تا اگر بني اسرائيل نتوانستند سخن مرا بفهمند، برادرم هارون از من دفاع كرده، حجت مرا به آنان تلقين كند و با آنها به احتجاج بپردازد؛ او زبان وحي را مي يابد، مي فهمد و مي فهماند؛ «وأخي هارون هو أفصح منّي لساناً فأرسله معي ردءاً يصدّقني إنّي أخاف أن يكذّبون».[1] خداي سبحان در برابر اين درخواست مي فرمايد: «سنشدّ عضدك بأخيك ونجعل لكما سلطاناً؛ به زودي بازويت را به وسيله برادرت محكم مي كنيم و به شما سلطنت مي دهيم».[2] بنابراين، همه آيات الهي و سلطنتهاي نبوت و ولايت، نصيب هارون (عليه السلام) نیز شده است.

هارون، مصداق هبه و رحمت خاص خداست؛ «و وهبنا له من رحمتنا أخاه هارون نبياً».[3] همان طور كه اوصاف كمالي دروني رحمت است، انسانهاي كامل نيز نسبت به امتهاي اسلامي و انساني رحمتهاي الهي هستند؛ تنها آمرزش گناه و بخششهاي ظاهري رحمت نيست. خدا چون وهّاب است، هبه اي مانند هارون به موسي عليهما السلام مي دهد و چون رحمان و رحيم است، رحمتي همانند هارون دارد. پس هارون هم «رحمة الله» است و هم «هبة الله». و موساي كليم با هماهنگي اين رحمة الله و هبة الله، رسالت عظماي خود را به مقصد رساند.

منابع:

سيره پيامبران در قرآن، ج7، صص167و170؛ با تصرف

الميزان فی تفسیر القرآن ، ج 16، ص44؛ با تصرف

 

[1] . قصص/34.

[2] . قصص/35.

[3] . مریم/53.