چهار

چهار

أربَع، اسم عدد است به معنای چهار.

واژه هاى اربع و اربعه 12 بار در 12 آيه و مرتبط با 10 موضوع در قرآن ديده مى شود:

الف. عدّه وفات كه چهار ماه و اندى است. (بقره/ 2، 234)

ب. چهار پرنده كه حضرت ابراهيم عليه السلام به دستور خداوند و براى رؤيت چگونگى زنده كردن مردگان كشت. (بقره/ 2، 260)

ج. ايلاء؛ اگر مردى از روى خشم و براى اذيّت كردن همسرش سوگند ياد كرد كه با او نزديكى نكند، حاكم شرع چهار ماه به او مهلت مى دهد كه يا به مقتضاى زوجيت بازگردد يا زن را طلاق دهد. (بقره/ 2، 226)

د. قذف؛ اگر كسى به زن محصنه و عفيفه اى نسبت زنا داد و چهار گواه كه ناظر زنا بوده اند نياورد هشتاد تازيانه مى خورد. (نور/ 24، 4، 13)

هـ. لعان؛ كسانى كه به زنان خود نسبت زنا مى دهند و چهار شاهد ندارند، بايد چهار بار پياپى بگويند: خدا را گواه مى گيرم كه در اين نسبتى كه مى دهم صادقم و بار پنجم بگويند: لعنت خدا بر من اگر از دروغگويان باشم. در مقابل، زن نيز بايد چهار بار بگويد: خدا را شاهد مى گيرم كه اين مرد از دروغگويان است و بار پنجم بگويد: لعنت خدا بر من اگر اين مرد از راستگويان باشد. (نور/ 24، 6- 9)

و. شهادت بر زنا؛ خداوند فقط براى شهادت بر زنا 4 شاهد قرار داده و اين به جهت سختگيرى بر مدّعى و حفظ آبروى مردم است. (نساء/ 4، 15)

ز. تعداد ماههاى حرام كه چهار تا است: ذى القعده، ذى الحجه، محرّم و رجب. (توبه/ 9، 36)

ح. اتمام حجت پيامبر صلى الله عليه و آله با مشركان و تعيين چهار ماه فرصت به آنها. (توبه/ 9، 2)

ط. چهارپايان كه در كنار خزندگان و دو پايان از گونه هاى جانداران اند. (نور/ 24، 45)

ى. آفرينش كوهها و ديگر پديده ها و نعمتهاى زمين در چهار روز. (فصّلت/ 41، 10)

منبع: دايرة المعارف قرآن كريم، ج 4، ص: 21