نان
خُبز: نان.
در دعاى حضرت رسول (ص) درباره نان آمده است: «اللَّهمّ بارك لنا فى الخبز و لا تفرّق بيننا و بينه فلو لا الخبز ما صمنا و لا صلّينا و لا ادّينا فرائض ربّنا؛ خدایا نان را برای ما مبارک گردان و بین ما و آن جدایی میفکن؛ چرا که اگر نان نبود، نه می توانستیم روزه بگیریم و نه نماز بخوانیم و نه باقی واجبات پروردگارمان را به جای آوریم ».[1] این کلمه در قرآن کریم فقط یک بار ذکر شده است؛ «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»[2]
تکریم نان:
سنت است تعظيم نان كردن چنان كه منقول است در اخبار بسيار از حضرت سيد المرسلين و ائمه طاهرين (صلوات اللّه عليهم) كه عزّت نان بداريد كه از عرش تا فرش و اكثر اهل زمين در آن كار كردهاند تا نان شده است يعنى افلاك و كواكب و ملائكه علوى و سفلى و آدميان و حيوانات. و اگر نان حاضر شود انتظار نان خورش نكشند و نان را زير كاسه و امثال آن نگذارند و نان را بو نكنند و با كارد پاره نكنند و اگر نان و گوشت حاضر شود اول نان بخورند و نان را در راهها نيندازند و پا بر بالاى آن نگذارند.
منابع:
قاموس قرآن، ج 2، ص221 ؛ با تصرف
لوامع صاحبقرانى،[3] ج1، صص304-305 ؛ با اندکی تصرف
[1] . بحار الانوار، ج63، ص270.
[2] . یوسف/36.
[3] . اصفهانى، مجلسى اول، محمد تقى، لوامع صاحبقرانى، 8 جلد، مؤسسه اسماعيليان، قم - ايران، دوم، 1414 ه ق