انجیر

انجیر

تین: انجیر.

واژه تين در شعر كهن عربى به كار رفته و پيش از اسلام در عربستان رواج داشته است.[1] شايد به همين جهت برخى واژه پژوهان قرآنى، اين كلمه را عربى دانسته اند. با اين حال آرتور جفرى آن را واژه اى غير عربى معرفى كرده كه احتمالًا از زبان آرامى گرفته شده است [2] ؛ همچنين در زبان عبرى به آن «تينه» گفته مى شود.[3] اين درخت از تيره گزنه و جزو دسته توتهاست [4] كه زيستگاه اصلى آن سوريه، فلسطين و مصر دانسته شده [5] و برخى، آيات 1- 2 تين/ 95 را بهترين دليل بر اين دانسته اند كه زيستگاه اصلى آن طور سينا بوده است.[6]

در مصر باستان انجير را مقدس مى داشتند و بر ديوار معابد و مقابرِ فراعنه، تصاويرى از آن رسم مى كردند. در مقبره هايى با قدمت 4000 سال پيش از ميلاد، انجيرهايى خشك شده كه ظاهراً براى تغذيه ذخيره شده بوده، يافت شده است.[7] طبق گزارش تورات، يهود هنگامى را زمانِ امن و سلامتى مى شمردند كه هركس زير درخت انجير خود، فارغ البال، بنشيند[8] و هرگاه آسيبى به درخت انجير مى رسيد آن را نشان درد و بلاهاى هولناك مى دانستند[9] ؛ چنان كه بودائيان در برابر اين درخت سوگند ياد مى كردند و خواسته هايشان را مى طلبيدند.[10]

مصرف اين ميوه افزون بر تغذيه، براى درمان بيماريها در ملل گوناگون ديده شده [11] و امروزه نيز دانش پزشكى از آن در ساخت برخى داروها بهره مى جويد.[12]

واژه «تين» تنها يك بار در ابتداى سوره اى به همين نام آمده است كه خداوند در آن به انجير و زيتون و نيز طور سينا و بلد امين سوگند ياد كرده است؛ «و التّينِ والزَّيتون*وطورِ سينين*وهذا البَلَدِ الامين». (تين/ 95، 1- 3) در تفسير واژه «تين» و علت سوگند ياد كردن به آن آراى گوناگونى از سوى مفسران بيان شده است كه مى توان آن را به دو دسته كلى تقسيم كرد:

دسته اى آن را بر معناى حقيقى حمل كرده و ازاين رو براى تبيين علت چنين سوگندى به برشمردن خواص و فوايد اين درخت و ميوه آن پرداخته اند[13] ؛ مثلًا برخى چنين گفته اند كه درخت انجير قبل از پرداختن به خود (روياندن برگ و برآوردن شكوفه)، به ديگران مى پردازد (ميوه مى دهد)؛ همچون پيامبر كه ابتدا به ديگران و سپس به خود مى پردازد.[14] در عهد قديم نيز به اين ويژگى درخت انجير اشاره شده و چنين آمده كه اگر درختى برگش ظاهر مى گشت و از ميوه اش اثرى پيدا نمى شد، آن سال به بارورى آن اميد نداشتند.[15] گروهى ديگر كه اين خواص را وجهى براى ياد كردن سوگند به دو ميوه خوراكى و قرار گرفتن آن دو در كنار نام دو مكان مقدس (طور سينا و بلد امين) ندانسته اند، «تين» و «زيتون» را به معانى ديگرى از جمله نام دو كوه يا دو مسجد، يا دو شهر و ... يا حتى اشخاصى معنوى چون پيامبران و امامان حمل كرده،[16] علت سوگند به آن را بزرگداشت آن مكانها يا اشخاص دانسته اند.[17]

بر خلاف دو ديدگاه پيشين و با توجه به وجود دو بعد معنوى و مادى در انسان، برخى از مفسران بر اين باورند كه خداوند در مورد وحى كه غذاى روح است، عالى ترين و مهم ترين منازل (طور سينا و بلد امين) را برگزيده؛ ولى در مورد خوراك جسم فقط دو نوع ميوه را به طور مثال آورده تا به اهميت رسيدگى به روح، توجه دهد، پس با توجه به اين توضيح، ديگر نيازى نيست كه انجير و زيتون را بر معانى مجازى حمل كنيم يا در صورت حقيقى گرفتن معنا، آن دو را بهترين ميوه و خوراك بدانيم تا مورد سوگند قرار گرفتن آن دو موجّه باشد.[18] برخى ديگر با برقرار ساختن رابطه ميان دو سوگند نخست و دو سوگند بعدى، اين دسته سوگند را به ترتيب بيانگر اهميت 4 دين بودايى، مسيحى، يهودى و اسلام دانسته اند كه «بودا» زير درخت انجير به نيروانا[19] (كمال و فنا) رسيد و نخستين وحى به مسيح عليه السلام زير درخت زيتون ابلاغ شد، چنان كه «طور سينا» محل نخستين وحى بر موسى عليه السلام و «بلد امين (مكه)» محل نزول وحى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است.[20] البته شايد بتوان اين سوگند را با تقدس اين دو نوع درخت نزد ملل مختلف مرتبط دانست، چنان كه دو مكان مذكور افزون بر تقدس الهى، نزد مردمان نيز مقدس بوده اند.

گروهى از مفسران با استفاده از برخى روايات، درختى را كه آدم عليه السلام از خوردنش منع شده بود، (بقره/ 2، 35) درخت انجير شمرده [21] و سوگند به آن را در سوره تين در ارتباط با داستان آفرينش دانسته اند[22] ؛ همچنين برگهاى بهشتى كه آدم و حوا خود را با آن پوشاندند (اعراف/ 7، 22) برگ درخت انجير[23] و غذاى عزير كه پس از مرگ او و گذشت ساليان دراز، فاسد نشده بود (بقره/ 2، 259) ميوه انجير[24] دانسته شده است.

منبع: دائرة المعارف قرآن كريم، ج 4، صص442-444

 

[1] . تفسير قرطبى، ج 20، ص 75؛ تاج العروس، ج 9، ص 155،« تين»

[2] . واژه هاى دخيل، ص 162

[3] . گياهان در قرآن، ص 48؛ واژه هاى دخيل، ص 162

[4] . فرهنگ فارسى، ج 1، ص 369،« انجير»

[5] . گياهان در قرآن، ص 50

[6] . معجزة الغذاء والشفاء، ص 16

[7] . معجزة الغذاء والشفاء، ص 22

[8] . كتاب مقدس، اول پادشاهان، 4: 25؛ دوم پادشاهان 18: 31؛ اشعياء 36: 16؛ قاموس كتاب مقدس، ص 110

[9] . كتاب مقدس، ارميا 5: 17، 8: 13؛ يوئيل، 1: 7، 12؛ حبقوق، 3: 17؛ قاموس كتاب مقدس، ص 110

[10] . بودا، ص 118

[11] . كتاب مقدس، دوم پادشاهان، 20: 7؛ گياهان داروئى، ص 51

[12] . معجزة الغذاء والشفاء، ص 39- 40

[13] . مجمع البيان، ج 10، ص 775؛ تفسير قرطبى، ج 20، ص 76؛ روح البيان، ج 10، ص 466

[14] . التفسيرالكبير، ج 32، ص 8- 9

[15] . كتاب مقدس، متى، 21، 19

[16] . جامع البيان، مج 15، ج 30، ص 302- 303؛ التفسيرالكبير، ج 32، ص 9- 10؛ نورالثقلين، ج 5، ص 607

[17] . جامع البيان، مج 15، ج 30، ص 303؛ التفسيرالكبير، ج 32، ص 9- 10؛ نظم الدرر، ج 8، ص 470

[18] . تفسير نوين، ص 243- 244

[19] . فرهنگ فارسى، ج 4، ص 4883،« نيروانا»

[20] . گياهان در قرآن، ص 49- 50

[21] . جامع البيان، ج 1، ص 333؛ مجمع البيان، ج 1، ص 195؛ بحارالانوار، ج 11، ص 190

[22] . تفسير مراغى، مج 10، ج 30، ص 193- 194

[23] . جامع البيان، مج 5، ج 8، ص 187- 188؛ مجمع البيان، ج 4، ص 629؛ تفسير قرطبى، ج 7، ص 117

[24] . جامع البيان، مج 3، ج 3، ص 55؛ مجمع البيان، ج 2، ص 640