عامیل
در ميان بنى اسرائيل مردى بود عاميل نام، مال بسيار داشت و هيچ وارثى به غير از يك پسر نداشت؛ برادرزاده هاى او مى خواستند مال او را به ميراث ببرند. به طمع ميراث پسر عمو را كشتند و در شب او را به درب مسجدى كه دوازده در داشت (به عدد اسباط بنى اسرائيل) انداختند، و چون روز شد اهل آن در، مقتول را به در ديگر كشيدند. ميان اين دو سبط نزاع افتاد، بنى عمّ او آمدند و ادعا نمودند بر سبطى كه در به آنها تعلق داشت. از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه كشتن او به جهت آن بود كه پسر برادر او دخترش را خواستگاری كرده بود، امتناع نموده دختر را به ديگرى تزويج كرد.
خلاصه، جدال واقع شد ميان آنان، به حضرت موسى عليه السلام عرض نمودند كه از خدا بخواه تا قاتل معلوم شود.[1] بعد از دعا و درخواست فرمود:خداى تعالى امر فرمايد كه بكشيد گاوى را.
تبصره: علت امر به ذبح گاو و تخصيص كشتن گاو از ساير حيوانات، به جهت آن بود كه ايشان عبادت گوساله كرده بودند، و آن در نظر آنها وقعى تمام داشت. امر شد به ذبح گاو تا كشتن آن در دست ايشان موجب ذلّت و اهانت آنها باشد و بدانند كه چنين وجودى صلاحيت عبادت و پرستش ندارد.
منبع: تفسير اثنا عشري، ج 1، صص169-170؛ با اندکی تصرف
[1]. تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 111، حديث سوّم.