بیت المقدس
گروه‌ها: جای ها

بیت المقدس

بيت المقدس: اورشليم، مركز فلسطين، دومين شهر مقدس و نخستين قبله مسلمانان.

بيت المقدس، نام عربى و اسلامى پايتخت فلسطين است كه بيشتر و پيش تر با نام عبرى اورشليم خوانده مى شد. اين شهر نزديك نقطه مركزى فلسطين، در حدود 24 كيلومترى غرب بحرالميت و 56 كيلومترى شرق درياى مديترانه، در آب پخشان بين جلگه مديترانه و دره رود اردن قرار دارد. شهرى كوهستانى است با ارتفاع 750 متر از درياى مديترانه و ارتفاع 1150 متر از بحرالميت.[1] آب و هواى آن نيمه گرم و نيمه خشك، همراه با تابستانهاى گرم و خشك و زمستانهاى سرد و بارانى است.[2]

بيت المقدس شهرى باستانى با قدمتى 35 قرن است و تاريخ بناى آن به زمانى بسيار پيش از ورود بنى اسرائيل و حتى ابراهيم عليه السلام به آن ديار باز مى گردد.[3] قديمى ترين ساكنان آن را قبيله اى از اعراب كنعانى به نام «يَبُوسيان» در هزاره سوم يا چهارم پيش از ميلاد دانسته اند و نخستين بناى آن را به «مَلِك صادوق» يا «مَلِكيصادُق»، پادشاه «يَبُوسى» نسبت مى دهند.[4] برخى او را همان «سام بن نوح» دانسته اند.[5]

بيت المقدس در طول تاريخ، نامهايى گوناگون به خود گرفته است. پادشاه كنعانى به احترام «شاليم» (خداى صلح) آن را «يُوْرشاليم» به معناى شهر صلح و آرامش خواند. پيش از تصرف شهر به دست حضرت داود عليه السلام «يَبُوس» خوانده مى شد و داود عليه السلام آن را به «اورشليم» تغيير داد.[6] «اور» در زبان سومرى و آرامى به معناى «شهر» است كه وارد زبان عبرى شده و با «شليم» به معناى مقدس، صلح و آرامش، روى هم رفته، معناى شهر مقدس، شهر صلح، سلامتى و آرامش را مى دهد.[7]

در تورات از اين شهر با نامها و عناوينى چون: اريئيل [8] ، شاليم [9] ، يَبوس [10] ، شهر يهودا[11] ، شهر خدا[12] ، قريه پادشاه عظيم [13] و شهر مقدس [14] ياد شده است. روميان آن را «ايلياء» به معناى خانه مقدس يا خانه خدا[15] و يهوديان «بيت هميقداش» مى خواندند. نام ايلياء تا زمان ظهور اسلام معروف بود و به تدريج اسامى بيت المُقدّس، بيت المَقْدِس، قُدس، قدس شريف و مدينه مقدسه به آن اطلاق شد.[16]

بيت المقدس به سبب حضور، تولد، زندگى يا دفن شمارى از پيامبران و شخصيتهاى بزرگ الهى در آن، از قبيل ابراهيم، يعقوب، داود، سليمان، مريم، عيسى (عليهم السلام) و پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله)، همچنين وجود بسيارى از آثار، اماكن و بناهاى دينى و مقدس كهن در آن، از ارزش و قداست ويژه اى در نزد پيروان همه اديان ابراهيمى برخوردار است.[17] صخره مقدس (مذبح اسماعيل، قبله موسى و بنى اسرائيل و جايگاه عروج پيامبر اسلام)[18] ، قبةالصخره، هيكل سليمان، برج داود، ديوار ندبه، كليساى قيامت، مسجد الأقصى و قبة المعراج و دهها اثر دينى و تاريخى ديگر از اين قبيل در آن است.[19] بر اساس گزارش برخى منابع فقط آثار و اماكن اسلامى آن به بيش از 110 مورد مى رسد.[20]

بيت المقدس در طول تاريخ شاهد حوادث بسيارى بوده است. اين شهر بر اثر موقعيت جغرافيايى خاص، كه آن را شاهراه ارتباطى شرق و غرب قرار مى دهد و نيز به سبب سرسبزى و خرّمى، تنوع محصولات كشاورزى و برخوردارى از پيشينه تاريخى و تقدس دينى، همواره مورد توجه قدرتها و شاهد لشكركشيهاى بسيارى بوده است، به گونه اى كه دو بار به طور كلى به دست مهاجمان ويران، 18 بار تجديد بنا و سه بار معبد آن بازسازى ومرمت شده است و 6 بار مردم آن مجبور به تغيير آيين و مذهب خود شده اند.[21] كنعانيها، حيتيها، حويان، فريسيان، يبوسيان و فلسطيان از جمله اقوامى بودند كه قبل از هجوم قوم عبرانى در سرزمين فلسطين مى زيستند.[22] حضرت داود عليه السلام در سال 1010 يا 1020 ق. م. با شكست يبوسيان شهر بيت المقدس را به تصرف خود درآورد و آن را مركز حكومت بنى اسرائيل قرار داد و به فرمان الهى بناى قدس، خانه خدا را آغاز كرد كه به دست حضرت سليمان تكميل شد.

ساخت اين بناى باشكوه و عظيم، معروف به «هيكل سليمان» در سال 970 ق. م. پايان يافت.[23] پس از سليمان، بلايا و مصائب فراوانى بر اورشليم وارد شد؛ آشوريان بارها به آن هجوم برده، آن را غارت كردند. سخت ترين و ويرانگرترين حمله به وسيله بخت نصر دوم (نبوكدنصر)، پادشاه بابل، در 586 يا 587 ق. م. صورت گرفت كه در جريان آن ديوارهاى دفاعى شهر به دست سپاه بابل تخريب و اورشليم پس از اشغال به كلى ويران شد و ساكنانش اسير و به بابل برده شدند.[24] در اين حمله، صدقيا، حاكم اورشليم، اسير و كور شد و اشراف و بزرگان شهر كشته شدند. قصر پادشاه و هيكل سليمان به آتش كشيده شد. ظروف و وسايل قيمتى معبد به تاراج رفت [25] و تابوت عهد[26] و نص تورات [27] به كلى از ميان رفت. طبق روايت تورات، همه مردم شهر از جمله دانيال و عزرا، به غير از افراد فقير و بى چيز به بابل تبعيد شدند.[28] با غلبه كوروش، پادشاه ايران بر بابليها در سال 538 ق. م. و بازگشت يهوديان اسير، بيت المقدس پس از 50 سال خرابى دوباره آباد شد. در 332 ق. م. اسكندر مقدونى با شكست امپراطورى ايران اين شهر را نيز فتح كرد.[29] پس از اسكندر، بيت المقدس متناوباً زير سلطه بطالسه مصر و پادشاهان سلوكى بود.[30] در سال 63 ق. م. روميان براى نخستين بار بر بيت المقدس مسلط شدند. در سال 70 م. و در پى شورش يهوديان بيت المقدس «تيتوس»، فرمانرواى روم، اين شهر را براى بار دوم با خاك يكسان كرد. هادريانوس در 132 م. بار ديگر بيت المقدس را بنا كرد و آن را «ايلياء كاپيتولينا» ناميد و از ورود يهوديان به اين شهر ممانعت كرد.[31] در 312 م. با گرايش امپراطور كنستانتين به دين مسيح، كليساهاى متعدد از جمله كليساى قمامه (قيامت) در اين شهر ساخته شد.[32] در سال 614 م. خسرو دوم شاه ايران، بيت المقدس را از دست روميان خارج كرد و يهوديان دوباره در آن ساكن شدند؛ ولى پس از اندكى در 629 م. امپراطورروم، هرقل (هراكليوس)، دوباره شهر را پس گرفت. بيت المقدس يا ايلياء همچنان در دست روميان بود تا اينكه در 637 م. به تصرف مسلمانان درآمد.[33] امويان، عباسيان، طولونيان، أخشيديان، فاطميان و سلجوقيان به ترتيب بر اين شهر حكمرانى كردند.[34] سال 1099 م. در نخستين جنگ صليبى، بيت المقدس، همراه با قتل و غارت وحشيانه، به دست صليبيان افتاد.

در سال 1187 م. صلاح الدين ايوبى دوباره اين شهر مقدس را پس گرفت. [35] بيت المقدس و فلسطين همچنان صحنه جنگهاى صليبى بود تا اينكه در 1517 م. دولت عثمانى با شكست مماليك، اين شهر را به تصرف خود درآورد. [36] در پى شكست روسها در نبرد با عثمانيها كه از حمايت فرانسه و انگليس برخوردار بودند، پاى فرانسويها و انگليسيها به فلسطين باز شد. با ورود دولت عثمانى به جنگ جهانى اول، انگليس، تلاش براى تجزيه عثمانى را آغاز كرد [37]، ازاين رو براى كسب حمايت مالى و سياسى يهوديان و در پى مذاكرات با صهيونيستها، دولت انگليس با صدور اعلاميه معروف بالفور (1917 م.) تأسيس «وطن ملى يهود» را تعهد كرد و يك ماه پس از آن بيت المقدس را به اشغال نظامى خود درآورد. از آن تاريخ تاكنون، بيت المقدس به عنوان مركز فلسطين، كانون تحولات، چالشها و درگيريهاى بسيار نظامى، سياسى و اجتماعى ميان مسلمانان و صهيونيستها بوده است. [38]

منبع: دائرة المعارف قرآن كريم، ج 6، صص398-401

 

[1] . بيت المقدس، ص 1- 2؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 508

[2] . بيت المقدس، ص 4؛:

[3] . بيت المقدس، ص 18؛ تاريخ اورشليم، ص 25

[4] . تاريخ اورشليم، ص 16؛ بيت المقدس، ص 18

[5] . الانس الجليل، ج 1، ص 22 و 24

[6] . تاريخ اورشليم، ص 15- 16؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 510

[7] . ر. ك: دايرةالمعارف بستانى، ج 4، ص 623؛ قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ تاريخ اورشليم، ص 15

[8] . كتاب مقدس، اشعيا 29: 1

[9] . همان، مزامير 76: 2

[10] . همان، داوران 19: 10- 11

[11] . همان، دوم تواريخ ايام 28: 25

[12] . همان، مزامير 4: 4

[13] . همان، 48: 2

[14] . همان، نحميا 11: 19

[15] . قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ الانس الجليل، ج 1، ص 6

[16] . تاريخ اورشليم، ص 16

[17] . ر. ك: معجم اللاهوت، ص 124؛ دانشنامه جهان اسلام، ج 5، ص 95؛ الانس الجليل، ج 1، ص 240- 239

[18] . تاريخ اورشليم، ص 17؛ دايرةالمعارف تشيع، ج 3، ص 558؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86

[19] . ر. ك: بيت المقدس، ص 116- 164؛ دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 104؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86- 87

[20] . ر. ك: بيت المقدس، ص 116- 164

[21] . تاريخ اورشليم، ص 17

[22] . همان، ص 25

[23] . همان، ص 72- 83؛ قاموس كتاب مقدس، ص 121؛ لغت نامه، ج 14، ص 20878

[24] . قاموس كتاب مقدس، ص 123؛ تاريخ اورشليم، ص 107؛.:

[25] . كتاب مقدس، دوم پادشاهان، 25

[26] . تاريخ جامع اديان، ص 527

[27] . كوروش كبير، ص 216

[28] . كتاب مقدس، دو پادشاهان، 25: 11- 12

[29] . الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114

[30] . الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511

[31] . قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛:

[32] . تاريخ اورشليم، 167- 168

[33] . همان، ص 173، 186- 189؛ قاموس كتاب مقدس، ص 128

[34] . بيت المقدس، ص 30- 42؛ تاريخ اورشليم، ص 196- 203

[35] . قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 52؛ تاريخ اورشليم، ص 218

[36] . قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 56- 58، 63- 78

[37] . بيت المقدس، ص 66، 80- 89

[38] . همان، ص 79، 101- 102؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 89