عرش
عرش، به معناى چيزى داراى سقف است. مجلس شاه را عرش گويند، به اعتبار علوّ آن، و كنايه از عزّت، سلطنت و مملكت [حكومت ] شاه است؛ امّا عرش خدا، چيزى است كه حقيقت آن را بشر نمى داند، و تنها مى توان گفت كه كلمه «ذوالعرش» در قرآن به مملكت و سلطنت خداوند اشاره دارد.[1] برخى گفته اند: مقصود از عرش الهى، اعمّ از عالم روحانى و جسمانى كه مظهر علم الهى است. و تمام خلق به آن قيام دارند و به منزله ظرف است براى آنها،[2] و نيز گفته اند:[3] عرش، مقامى است و از جمله آن، اوامر و فرامين الهى است كه به وسيله آن جهان اداره مى شود و ملائكه، مجريان مشيّت و عاملان اويند. در اين مدخل مقصود، عرش الهى است و عرش بلقيس، سليمان و يوسف عليهما السلام در مدخل تخت آمده است.
منبع: فرهنگ قرآن[4] ، ج 20، ص341
[1] . مفردات، ص 558،« عرش»
[2] . نثر طوبى ، ج 2، ص 332،« عرش»
[3] . الميزان، ج 17، ص 299
[4] . آيت الله هاشمى رفسنجانى و برخى از محققان مركز فرهنگ ومعارف قرآن، فرهنگ قرآن، 33جلد، موسسه بوستان كتاب - قم، چاپ: اول، 1384.