أهل شورى

أهل شوری

هنگامی که خلیفة دوم خود را در بستر مرگ می بیند، با انتخاب شورای شش نفره، روشی نو را برای انتخاب خلیفه تعیین می نماید. عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحه بن عبیدالله، زبیربن عوام، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب علیه السلام اعضای شورایی بودند که به امر عمربن خطاب باید از بین خود، خلیفه را برگزینند.

عمر خلافت را ميان این شش نفر از اصحاب پيامبر خدا شورایى قرار داد و گفت: سعيد بن زيد را براى خويشاوندى كه با من داشت بيرون كردم، پس پسرش عبد الله بدو پيشنهاد شد و گفت: آل خطاب را همانچه از خلافت برداشته اند بس است، راستى عبد الله نمى تواند زنش را خوب طلاق دهد، و صهيب را فرمود كه با مردم نماز بخواند تا هنگامى كه از شش نفر بيكى تن دهند، و ابو طلحة بن زيد بن سهل انصارى را بر اين كار گماشت و گفت: اگر چهار نفر نظرى دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق كردند و سه نفر مخالفت نمودند سه نفرى را كه عبد الرحمن در ميان ايشان نيست گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر كسى توافق حاصل نكردند همه ايشان را گردن بزن. شورى در بقيه ذى الحجة سال 23 بود و صهيب با مردم نماز مى گزارد و همو است كه بر عمر نماز خواند و ابو طلحه سر خود را بسوى ايشان داخل مى كرد و مى گفت: شتاب كنيد، شتاب كنيد، كه وقت نزديك شد و مدت بانجام رسيد.عمر در پهلوى ابو بكر بخاك سپرده شد. سپس عثمان بن عفان بن ابى العاص بن امية بن عبد شمس كه مادرش اروى دختر كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس است، به خلافت برگزيده شد، عبد الرحمن بن عوف زهرى هنگامى كه عمر بمرد و براى شورى فراهم آمدند از آنان خواسته بود كه خود را از حق خلافت بركنار كند بدان شرط كه مردى از ايشان را برگزيند پس چنان كردند.

منبع: ترجمه تاريخ يعقوبی،ص:50(بااندکی تصرف)