شرمگاه
گروه‌ها: اعضا و جوارح

شرمگاه

فرج: عورتین، شرمگاه؛ محل خروج بول و غائط در زن و مرد.

اصل «فرج» به معنای شكاف و جمع آن «فروج» است، سپس به کنایه در مورد شرمگاه نیز به کار رفته است. «إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ؛ آنگاه كه آسمان شكافته شود».[1] «أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ ؛ يعنى آيا دقت نكردند در آسمان بالاى سرشان که چگونه آن را ساختيم و زينتش داديم و هیچ شكافى ندارد (که معيوبش كند)».[2]

از ويژگي هاي بياني قرآن، كنايه گويي و ادب آموزي است. در روايات آمده است كه خداي سبحان با حيا سخن مي گويد؛ «إن الله تعالي حیي».[3] قرآن كريم از الفاظ قبيح و مستهجن استفاده نمي كند، بلكه براي بيان معاني مستهجن، الفاظ كنايي را به كار مي برد تا ادب محاوره رعايت شود كه در هدايت گري نقش مؤثري دارد. راغب در مفردات خود، درباره همین لفظ «فرج» چنین گويد: فرج ميان دو پا است و آن را به كنايه بر «قبل» و «دبر» اطلاق كرده اند و در اثر كثرت استعمال مثل صريح در آن معنى شده است. قرآن كريم در چنين مواردي درس حيا مي دهد و از كلمات كنايي استفاده مي كند و اگر فرضاً كلمه اي در قرآن يافت شود كه اكنون حيثيّت كنايي آن قوي نباشد، به دليل تكرار كلمه و گذشت زمان است و در زمان استعمال تعبيري كنايي بوده است. يكي از علت هاي تعدد واژه هاي معاني مستهجن اين است كه كاربرد الفاظ كنايي و تكرار آنها پس از مدّتي سبب مي شود كه آن كلمه حالت كنايي خود را از دست بدهد. ازاين رو به فكر استفاده از كنايه اي ديگر مي افتند كه آن هم پس از مدّتي ممكن است مثل لفظ صريح بشود و بايد به فكر فراهم ساختن كلمه كنايي ديگري رفت.

منابع:

قاموس قرآن، ج 5، صص156-157؛ با تصرف

هدايت در قرآن، صص220-221؛ با تصرف

 

[1] . مرسلات/9.

[2] . ق/6.

[3] . بحارالأنوار، ج77، ص221.