قرآن کریم
دورنمای کلی قرآن
اسم خاص و مشهور: قرآن.
نامهای دیگر: کتاب، ذکر، فرقان، تنزیل.[1]
نامی که مسلمانان بر آن گذاشتهاند: مصحف.[2]
القاب و صفات: کریم، مجید، حکیم، مبین و ...[3] (اسماء و صفات متعددی برای قرآن ذکر شده است که در انتها به مواردی از آنها اشاره می کنیم.)
فرستنده: الله عزَّ اسمه.
گیرنده: پیامبر اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله.
کیفیت وحی: مستقیم، ندای غیبی، به واسطه فرشته وحی.[4]
فرشته واسطه وحی: حضرت جبرئیل علیهالسلام.[5]
زبان:عربی.
سالنزول:609میلادی.[6]
آغاز نزول: بیست هفتم ماه رجب، 13 سال قبل از هجرت.[7]
مکان نزول آیات ابتدایی: غار حراء. [8]
نزول دفعی: ماه مبارک رمضان، در شب قدر.[9]
محل نزول: مکه مکرمه - مدینه منوره.
مدت نزول : 23 سال.[10]
محتوای کلی قرآن:
1. معارف دين و اثبات توحيد و نبوّت و معاد؛
2. احكام و قوانين شرع مقدّس؛
3. قصص و امثال.[11]
سیمای قرآن کریم
تعريف
قرآن در لغت از ریشه «قرأ» در اصل مصدر است به معنای خواندن[12] و در اصطلاح عبارت است از كلام و معجزهای الهی که برای هدایت بشر توسط جبرئل امین بر پیامبر اسلام حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله نازل گرديده و با املاء و نقل متواتر ایشان در مصاحف به نگارش درآمده و به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان معرفی شده است.[13]
تقسیمات قرآن
سوره و تقسیمات آن
معناى لغوى و اصطلاحی سوره
صاحب قاموس معناى لغوى سوره را چنين بيان مىدارد:
سوره به معنى منزلت و مقام است. و سورۀ قرآن مفهومى شناخته شده است، زيرا هر سوره از قرآن مستقل از سورۀ ديگر و به مثابه منزلتى پس از منزلت ديگر است. و يا سوره به معنى بزرگى و بناى بلند و حسن زياد، علامت، رديف سنگ يا خشتى از ديوار است[14].[15]
و در اصطلاح «سوره»، بخشى از آيات قرآنى مىباشد كه داراى آغاز و انجامى است. بعضيها گفتهاند: «سوره بخشى از آيات قرآنى است كه بين دو بسمله قرار گرفته باشد».[16]
اولین سورۀ کامل نازل شده: سورۀ حمد.[17]
اولین سورهای که پیامبر آشکار ساخت: سورۀ نجم.[18]
آخرین سورۀ کامل نازل شده: سورۀ نصر.[19]
طولانیترین سورۀ نازل شده: سورۀ بقره.[20]
کوتاهترین سورۀ نازل شده: سورۀ کوثر.[21]
سورۀ بدون بسم الله: سورۀ توبه.[22]
سورهای که دو بسم الله دارد: سورۀ نمل.[23]
سورهای که در تمام آیات آن لفظ شریف «الله» وجود دارد: سورۀ مجادله.[24]
تعداد کل سورههای قرآن: 114 سوره.[25]
تعداد سورههای مکی: 86 سوره.[26]
تعداد سوره های مدنی: 28 سوره.[27]
سورهای که سه بار خواندن آن حکم ختم کل قرآن را دارد: سورۀ اخلاص (قل هو الله احد).[28]
سورهای که أمالکتاب (مادر قرآن) لقب دارد: سورۀ فاتحه (الحمد).[29]
سورهای که به قلب قرآن لقب دارد: سورۀ یس.[30]
سورهای که به عروس قرآن لقب دارد: سورۀ الرحمن.[31]
دستهبندی حجمی سورهها
از پيامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله روايت شده كه فرمود: «به من به جاى تورات «السبع الطول» و به جای زبور «المئين» و به جای انجيل «المثانى» عطا شده است. و به «مفصّل» برتری یافتم.»[32]
بنابراين دانشمندان سورههاى قرآن را به چهار دسته بزرگ تقسيم كردهاند:
1. السّبع الطّول[33]
هفت سوره بلند.
بيشتر اين هفت سوره را چنين دانستهاند: 1. بقره، 2. آلعمران، 3. نساء، 4. مائده، 5. انعام، 6. اعراف، 7. انفال و توبه. در اين صورت دو سوره «توبه و انفال» را يكى شمردهاند[34]. اما سعيد بن جبير هفتمین را سوره «يونس»[35] و حاكم سوره «كهف» مىداند.[36]
2. المئون
سورههائى كه در حدود صد آيه دارد: يونس، هود، يوسف، الحجر، النحل، الكهف، إسراء، انبياء، طه، المؤمنون، الشعراء، الصافات[37] و يا از سوره إسراء (بنيإسرائيل) تا هفت سوره.[38]
3. المثانى
سورههائى كه پس از آن دو دسته قرار مىگيرند، و گفتهاند هفت سوره دومى، يعنى از سوره دهم تا شانزدهم[39] و نيز گفتهاند: «مثانى، قرآن است لاقتران آية الرحمة بآية العذاب»، يا آنچه از قرآن مكرر است، يا سوره فاتحه، يا بقره، يا براءة، يا هر سورهاى كه از سورههاى طوال و مئين کم و از سورههاى مفصل زائد باشد، يا سوره حج و قصص و نمل و عنكبوت و نور و انفال و مريم و روم و يس و فرقان و حجر و رعد و سبا و ملائكه و ابراهيم و ص و محمد و لقمان و غرف و زخرف و ق و مؤمن و سجدة و احقاف و جاثيه و دخان و احزاب[40]».
4. المفصّل
سورههائى كه در آخر قرآن قرار گرفتهاند چون كوچك و كوتاه هستند و زياد با بسمله از هم جدا شدهاند، مفصل ناميده شدهاند، و يا از اين جهت آنها را مفصل گفتهاند كه آيه منسوخه در آنها كم است. در اينكه پايان اين سورهها، آخرين سوره قرآن است، ميان دانشمندان اتفاق نظر است. ولى در نخستين سوره آن اختلاف كردهاند و دوازده سوره مختلفه را كه ميان سوره «الصافات» و سوره «و الضحى» قرار گرفته، ذكر كردهاند.[41]
اين دسته از سورهها را به سه قسمت تقسيم كردهاند كه اگر قول نووى را معتبر بدانيم و اول آن را سوره «الحجرات» بگيريم چنين خواهد بود:
1. طوال:
از سوره الحجرات تا سورة البروج.
2. أوساط:
از سوره الطارق تا سوره البيّنة.
3. قصار:
از سوره الزلزال تا سوره الناس.[42]
دستهبندي مناسبتی سورهها
جز اين تقسيمبندى، دستهبنديهاى ديگرى نيز از سورههاى قرآن شده و هر گروهى از سورهها را به مناسبتى نامگذارى خاصى كردهاند. از اين قبيل:
1. الممتحنات:
سورههای الفتح 48؛ الحشر 59؛ السجدة 32؛ الطلاق 65؛ ن و القلم 68؛ الحجرات 49؛ تبارك 67؛ التغابن 64؛ المنافقون 63؛ الجمعة 62؛ الصف 61؛ الجن 72؛ نوح 71؛ مجادلة 58؛ الممتحنه 60؛ تحريم 66.
2. سور الم[43]:
هفت سوره را كه با «الم» شروع مىشود سورههاى «الم» مىنامند: 1. بقره 2. آلعمران 3. اعراف 4. عنكبوت 5. روم 6. لقمان 7. سجدة.
3. سور مسبّحات[44]:
1. اسراء 2. حديد 3. حشر 4. صف 5. جمعه 6. تغابن 7. اعلى.
4. سور حواميم:
سورههائى كه با «حم» آغاز مىگردد: 1. مؤمن 2. فصلّت 3. شورى 4. زخرف 5. دخان 6. جاثيه 7. احقاف.[45]
5. سور الر[46]:
1. يونس 2. هود 3. يوسف 4. رعد 5. ابراهيم 6. حجر.
6. سور حمد:
سورههائى كه با «الحمد» شروع مىشود: 1. فاتحه 2. انعام 3. كهف 4. سبا 5. فاطر.
7. سور العتاق[47]:
عتاق جمع عتيق به معنى كهنه است، و در اينجا شاید مراد آنچه در اول نازل شده باشد. سور عتاق عبارتند از: 1. اسراء 2. كهف 3. مريم 4. طه 5. انبياء.
8. سور عزايم:
سورههائى كه سجده واجبه در آنهاست: 1. سجدة 2. فصلت 3. نجم 4. علق.
9. سور قل:
چهار سورهاى كه با «قل» شروع مىشود: 1. كافرون 2. اخلاص 3. فلق 4. ناس.
10. سور طواسين:
سورههائى كه با «طس» و يا «طسم» آغاز مىيابد: 1. شعراء 2. نمل 3. قصص.
11. الزهراوان:
دو سوره «بقرة» و «آلعمران» به جهت كثرت احكام شرعيه و اسماء الهى كه دارند را زهراوان[48] مینامند.[49]
12. قرينتين:
دو سوره «انفال» و «براءة» را كه پشت سر همديگر قرار گرفته و قرين يكديگرند، چنين خواندهاند.
13. المعوذتين:
دو سوره آخر قرآن (الفلق و الناس) كه هر دو با «قل اعوذ» شروع مىگردد.[50]
سور مکی و مدنی
هر چند تقسیم سورهها به مکی و مدنی هم یک تقسیمبندی مناسبتی است اما به جهت اهمیت آن به صورت مستقل آورده میشود.
مىدانيم آغاز وحى بر پيامبر اسلام صلىاللّهعليهوآله در مكه مكرمه بود و تا سيزده سال كه حضرت در آن شهر بودند به مناسبتهاى گوناگون- كه شأن نزول گفته مىشود- آيات و سورههايى نازل مىشد. اين آيات و سورهها را به مناسبت نزول در مكه يا اطرافش مكى مینامند و آنچه بعد از هجرت در مدينه نازل شده مدنى میگويند. در اين تقسيمبندى محل نزول وحى ملاك نامگذارى است؛ امّا بعضى زمان نزول را ميزان شمردهاند، و آنچه پيش از هجرت[51] نازل شده مكى و آنچه بعد از آن نازل شده- هر چند در بيرون از مدينه بوده- مدنى دانستهاند، مانند آيه 3 سوره مائده[52] كه در حجةالوداع در عرفه نازل شد. بالاخره گروهى با توجه به مضمون سوره و مخاطب آيه سورهها را به مكى و مدنى تقسيم كردهاند.
در هر صورت براى پژوهشگر تاريخ قرآن اطلاع از محل نزول آيات- كه تا حدى زمان نزول را هم مشخص مىكند- لازم است، زيرا وقوع رويدادها و تاريخ تشريع احكام را روشن مىكند و فقيهان را در استنباط احكام عبادى و حقوقى، و متكلمان را در مباحث كلامى يارى مىرساند و همچنين روشنگر راه مفسران براى تفسير سخن خدا مىباشد.[53]
مشهورترین قول در مورد مكىبودن و مدنىبودن سور قرآن به این شرح است:
سور مكى: الحمد، الانعام، الاعراف، يونس، هود، يوسف، ابراهيم، الحجر، النّحل، الاسراء، الكهف، مريم، طه، الانبياء، المؤمنون، الفرقان، الشعراء، النمل، القصص، العنكبوت، الروم، لقمان، السجدة، سبأ، فاطر، يس، الصافات، الزمر، غافر، فصّلت، الشورى، الزخرف، الدخان، الجاثية، الاحقاف، ق، الذاريات، الطور، النجم، القمر، الواقعة، الملك، القلم، الحاقّة، المعارج، نوح، الجنّ، المزمّل، المدثر، القيمة، المرسلات، النبأ، النازعات، عبس، التكوير، الانفطار، المطففين، الانشقاق، البروج، الطارق، الاعلى، الغاشية، الفجر، البلد، الشمس، الليل، الضحى، الانشراح، التين، العلق، القدر، العاديات، القارعة، التكاثر، العصر، الهمزة، الفيل، قريش، الماعون، الكوثر، الكافرون، المسد، الاخلاص، الفلق، الناس.
سور مدنى: البقرة، آلعمران، النساء، المائدة، الانفال، التوبة، الرعد، الحج، النور، الاحزاب، محمّد، الفتح، الحجرات، الرحمن، الحديد، المجادلة، الحشر، الممتحنة، الصف، الجمعة، المنافقون، التغابن، الطلاق، التحريم، الانسان، البيّنة، الزلزلة، النصر.[54]
تفاوتهاى كلى سورههاى مكى و مدنى
به حكم بلاغت كه سخنگويى به مقتضاى حال و مقام است، ميان سورههاى مكى و مدنى تفاوتهاى ظاهرى و معنايى وجود دارد، زيرا در مكه غالبا اعراب مشرك معاند و اشراف قبايل مخاطب بودند، و در مدينه منافقان و يهوديان، كه طبعا دو گونه خطاب و عتاب را مىطلبد. پس از اين مقدمه فرقهاى كلى- امّا نه قطعى- سورههاى مكى و مدنى را ذكر مىكنيم:
- كوتاهى آيات و سورهها بيشتر نشان مكى بودن آنهاست، و برعكس بلندى آيات علاوه بر بلندى سوره، مدنى بودن آنها را مىرساند.
- لحن تند و شديد سوره بيشتر با اهل مكه است، و زبان نرم و ملايم با اهل مدينه كه مخاطب بيشتر مؤمنانند.
- بحث درباره اصول اعتقادى اسلام و اثبات توحيد و معاد و آسمانى بودن قرآن و برخورد تند با شرك و عادات جاهلى از ويژگيهاى سور مكى است، و تفصيل احكام و بيان شريعت اسلام و احتجاج با اهل كتاب و مبارزه با منافقان از خصايص سور مدنى است.
- در سورههاى مكى خطابها بيشتر به صورت «يا أَيُّهَا النَّاسُ» است، و در سورههاى مدنى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا».
- در پايان يادآور مىشويم ملاك تشخيص مكى و مدنى بودن، يا خبر و نقل است (يعنى سماع) يا شواهد ظاهرى و محتوايى كه كليّات آن ذكر شد و نمونههاى استثنايى نيز دارد.[55]
به صورت خلاصه بحث فوق را می توان در دو بخش بیان نمود:
ویژگی سورههای مکی:
کوتاه بودن سورهها، دعوت به اصول عقاید، دعوت به فضایل، مجادله با مشرکان، کثرت سوگند، کثرت خطاب «یا أیها الناس»، قصص انبیاء و امتهای پیشین.[56]
ویژگی سورههای مدنی:
جدال با اهل كتاب، دعوت آنها به ترك غلوّ در دين؛ كثرت ذكر جهاد، اعلام جهاد و تشريع احكام آن؛ تفصيل احكام حدود، فرائض، حقوق، و نصابهاى ارث؛ بيان قوانين اقتصادى و سياسى، قراردادها و پيمانهاى بينالمللى، استدلالهاى منطقى در بيان حقايق دينى، و طولانىبودن آيات و سورهها.[57]
بحث در مكى يا مدنى بودن سوره- و گاه آيه- در تفسيرهاى قرآن آمده است و در ابتداى هر سوره هم پس از ذكر نام آن به مكى يا مدنى بودنش تصريح شده است، بنابراين تعداد سورههاى مكى 86 و مدنى 28 است.[58]
کوچکترین و بزرگترین سوره
كمترين عدد آيات يك سوره، سورۀ كوثر با سه آیه میباشد و بيشترين آن سورۀ بقره میباشد که دویست و هشتاد وشش آيه دارد. ضمنا لازم به يادآورى است كه كلمه «سوره و سور» مانند كلمه «آيه و آيات»، در موارد بسيارى از قرآن به كار رفته است.[59]
اولین و آخرین سورۀ نازله
اگر ترتيب نزول سورهها را از نظر ابتداى سورهها در نظر بگيريم، اولين سوره، علق و پنجمين سوره، حمد است و اگر سوره كامل را ملاك بدانيم، اولين سورۀ كامل سورۀ حمد است.[60]
آخرين سوره كامل، سوره نصر است كه در عامالفتح نازل شد و آخرين آيه كه پايان كار رسالت را خبر مىدهد، آيه «اكمال» است. گرچه ممكن است به اعتبار آياتالاحكام، آخرين آيه: «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ»[61] باشد كه در سوره بقره ضبط و ثبت شده است.[62]
آيه
تعریف لغوی و اصطلاحی آیه
آيه در لغت به معنى دلالت و علامت است و در اصطلاح قرآنى كوچكترين واحد يك سوره است كه بطور كلى مركّب از تعدادى كلمات مىباشد، و نصّ قرآنى از آن تشكيل مىشود. با اين تعريف هر آيه دلالتى بر صدق رسالت پيامبر خاتم و نشانهاى بر معجز بودن قرآن مىباشد: «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[63]»[64]
تعداد آيات قرآن
مجموع آيات قرآن كريم بنابر شمارش قاريان كوفه 6236 عدد مىباشد كه آن را منقول از امام على عليهالسلام مىدانند و طبرسى آن را صحيحترين اقوال مىشمرد.[65]
اولین آیه نازل شده
براساس نظريه مشهور دانشمندان علوم قرآنى، آيات نخستين سوره علق كه در مكه و در غار حراء نازل شده، اولين آيات نازل شدهاند.[66]
آخرین آیه نازل شده
درباره آخرين آيه نازل شده بين علماء اختلاف است؛ ولى اكثر آنها اعتقاد دارند آخرين آيهاى كه بر پيامبر صلىاللّهعليهوآله نازل شد آيه 281 سوره بقره است: «وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ...»[67]
خداى متعال در ابتداى سوره علق به پيامبر صلىاللّهعليهوآله دستور قرائت و تلاوت مىدهد و سپس از آفرينش انسان سخن مىگويد و در ادامه به موهبت آشنايى انسان با علم و دانش و ناسپاسى او در برابر اين موهبت الهى اشاره مىكند[68] و آخرين آيه يعنى آيه 281 (بنابر آنچه كه بيان شد) درباره موضوع معاد و عدالت الهى است.[69]
بلندترين آيه
بلندترين آيه قرآن آيه ۲۸۲ از سوره بقره مىباشد كه شامل بيست حكم فقهى است[70] و داراى 128 كلمه و 540 حرف است.
کوتاهترین آیه
اگر حروف مقطعه را در ضمن آيات منظور كنيم، كوتاهترين آيه «طه» خواهد بود زيرا از دو حرف كه خود مركب از دو حرف هستند، تشكيل شده است (طا، ها). در حالى كه «يس» و «حم» هم گرچه دو حرف هستند اما در اين دو كلمه، حرف دوم سه حرفى است (سين و ميم). البته اين در صورتى است كه يك حرف مقطع را مانند (ص - ق - ن) آيه حساب نكنيم. اگر غير از حروف مقطعه، آيات ديگر را در نظر گيريم «و الضّحى» و «و الفجر» و امثال آن كوتاهترين آيات خواهند بود كه هريك فقط شش حرف دارد، ولى علامه طباطبائى كوتاهترين آيه را «مدهامتان» (هر دو باغ بسيار سبز مايل به سياهى هستند) را در سورۀ الرحمن (پنجاه و پنجم) آيه ۶۴ مىداند، زيرا فقط يك كلمه است، درحالىكه «و الضّحى» و «و الفجر» دو كلمه مىباشند[71].[72]
باعظمتترین آیه:
باعظمت ترین آیه قرآن «آیةالکرسی» است.[73]
آیات سجده دار قرآن:
پانزده آيه از آيات قرآن مجيد سجده دارد كه در چهار آيه، واجب و در بقيه، مستحب مىباشد و براى جلب توجه خوانندگان، در حواشى قرآنها نيز كلمۀ «سجده» برابر آيۀ مربوطه نوشته شده است.
سورى كه سجدۀ واجب دارند سورۀ عزائم[74] نامند و چهار آيهاى كه سجده در آن واجب است عبارتند از:
۱ - آيۀ ۱۵ سورۀ سجده يا الجرز و يا المضاجع.
۲ - آيۀ ۳۷ سورۀ سجده يا فصلّت.
۳ - آخرين آيه سورۀ النّجم.
۴ - آخرين آيۀ سورۀ العلق.
پس از خواندن يا شنيدن هريك از آيات نامبردۀ فوق واجب است فورا سجده نمود «مانند سجدۀ نماز بايد هفت موضع بر زمين قرار گيرد» و گفتن ذكر در آن واجب نيست بلكه سنت مىباشد و بهتر است در حال سجده اين ذكر خوانده شود:
لا إله إلاّ اللّه حقّا حقّا - لا إله إلاّ اللّه إيمانا و تصديقا - لا إله إلاّ اللّه عبوديّة و رقّا - سجدت لك يا ربّ تعبّدا و رقّا - لا مستكبرا و لا مستنكفا - بل أنا عبد ذليل خائف مستجير (جز خدائى كه بر حق است معبودى نيست، غير از خداوندى كه از روى حقيقت ايمان و تصديق دارم معبودى نيست، جز خدائى كه پرستش مىكنم و بندۀ او هستم معبودى نيست، پروردگارا ترا براى پرستش و بجهت بندگى سجده مىكنم، تكبّر و استنكاف از بندگى تو ندارم، بلكه من بندۀ خوار و خائف از عذاب به تو پناهنده مىباشم).
چنانچه خواندن اين ذكر براى كسى مشكل باشد مىتوان بجاى آن، ذكر سجدۀ نماز را خواند و پس از اتمام سجده در حال نشستن، گفتن تكبير نيز سنت است.
يازده مورد سجدههاى مستحبه كه آن را مندوبه نيز خوانند عبارتند از:
۱ - آخرين آيۀ سورۀ اعراف ۲ - آيۀ ۱۵ سورۀ رعد ۳ - آيۀ ۴۸ سورۀ نحل ۴ - آيۀ ۱۰۷ سورۀ اسرى ۵ - آيۀ ۵۸ سورۀ مريم ۶ - آيۀ ۱۸ سورۀ حج ۷ - آيۀ ۷۷ سورۀ حج ۸ - آيۀ ۶۰ سورۀ فرقان ۹ - آيۀ ۲۵ سورۀ نمل ۱۰ - آيۀ ۲۴ سورۀ ص ۱۱ - آيۀ ۲۱ سورۀ انشقاق تبصره - براى سجدههاى واجبه و مستحبۀ قرآن، طهارت از حدث و خبث (ناپاكى و نجاست) و رو بقبله بودن و ستر عورت لازم نيست و خواندن سورههاى عزائم حتى بسملۀ آن بر جنب و حايض و نفسا حرام است و در نمازهاى واجب نيز بعنوان سورۀ بعد از حمد نمىتوان آنها را قرائت كرد.[75]
کلمات و حروف
شمارۀ كلمات و حروف قرآن[76]
از آنجا كه از رسول خدا صلىاللّهعليهوآله روايت شده كه به هر حرفى از قرآن ده حسنه نوشته مىشود[77] از همان صدر اسلام مسلمانان اهتمامى خاص در شمارش آيات و حتى كلمات و حروف قرآنى داشتند. گذشته از اينكه هر كس جدا اين كلمات و حروف را براى خود مىشمرد، يك مرتبه نيز هيأتى رسمى مشغول كار گرديد. امام ابوبكراحمدبنالحسينبنمهرانالمقرى مىگويد: حجّاجبنيوسف نزد قاريان بصره فرستاد، آنان را جمع كرد و از ميان آنها حسنبصرى و ابوالعالية و نصربنعاصم و عاصمالجحدرىّ و مالكبندينار را برگزيد و به ايشان گفت كه حروف قرآن را بشمارند؛ پس از چهار ماه آنرا با دانههاى جو شمردند تمام كلمات قرآنى 77437 كلمه بود و شماره حروف 323015 حرف بود. سلام ابومحمدالحمانىّ نيز شبيه آنرا باز مىگويد[78].
اقوال در مجموع كلمات قرآن:
77439 كلمه: اين عدد را از عطاءبنيسار نقل كردهاند[79] در مقدمه كتاب المبانى اين عدد از اهل مدينه نيز نقل شده است[80].
77437 كلمه: اين شماره را هم فضيل(فضل)بنشاذان از عطاءبنيسار و نيز از قاريان بصره نقل كردهاند[81].
77436 كلمه: پارهاى از شمارندگان چنين ذكر كردهاند[82].
اقوال در مجموع حروف قرآن:
323671 حرف: از ابنعباس نقل شده است[83].
323015 حرف: از عطاءبنيسار و اهل مدينه و قاريان بصره بازگفتهاند.
322670 حرف: از ابنمسعود نقل كردهاند[84].
321530 حرف: منسوب به يحيىبنحارثالذمارى مىباشد[85].
321188 حرف: منسوب به مجاهد[86].
321120 حرف: هم چنين منسوب به مجاهد است[87].
321000 حرف: نيز عبداللّهبنجبير از مجاهد نقل مىكند[88].
320211 حرف: پارهاى از شمارندگان گفتهاند[89].
300690 حرف: منسوب به ابنمسعود است[90].
كسانى نيز شماره هر حرفى را جداگانه يادداشت كرده[91] و نيز يكدومها و يكسومها و يكچهارمها و يكپنجمها تا يكدهمهاى قرآن را به تفصيل ياد كردهاند[92].
بزرگترین کلمه قرآن
بلندترين كلمه در قرآن در لفظ و نوشتن «فأسقيناكموه» است[93] كه 11 حرف دارد. سپس «اقترفتموها»[94] است به 9 حرف، و هم چنين «أنلزمكموها»[95] ، «و المستضعفين»[96] ، «ليستخلفّنهم»[97] 9 حرف دارد و 10 تقديرى است.
کوتاهترین کلمه قرآن
كوتاهترين كلمه مانند باء حرف جر مىباشد.[98]
حروف مقطّعه
مقصود از حروف مقطّعه كه در ابتداى 29 سوره قرآن مجيد آمده، 14 حرف- يا مجموعه حروف- غير مكرر الفباى عربى است كه جدا از هم تلفظ مىشود و براى ما رمزى است و به معنى آنها پىنمىبريم و بىشك از متشابهات كلاماللّه است، چنان كه سيوطى در نوع 43 كتابش نوشته.
اين حرفها گاه يكى است مانند: ص/ صاد (38)، ق/ قاف (50)؛ گاه دو حرف مانند: طه/ طاها (20)؛ يس/ ياسين (38)، حم/ حا ميم كه در ابتداى هفت سوره آمده؛ گاه سه حرف است مانند: الم/ الف لام ميم در آغاز شش سوره، الر/ الف لام را كه در شروع پنج سوره آمده است و طسم/ طا سين ميم در ابتداى دو سوره 26 و 28 است. دو سوره أعراف (7) و رعد (13) با چهار حرف گسسته «المص» و «المر» شروع شده، و سوره مريم (19) با پنج حرف «كهيعص»/ كاف ها يا عين صاد آغاز گشته است.
نكته قابل ذکر اين كه؛ سورههايى كه حروف مقطّعه در ابتداى آنها آمده همه سور مكى است جز دو سوره بقره و أعراف كه مدنى است.
با آن كه مفسران همه به متشابه بودن اين حروف معترفاند، اما از قديم اظهار نظرهاى احتمالى و ذوقى در باب مراد از آنها كردهاند كه از آنهاست:
- آوردن حروف مقطّعه در آغاز سورهها اشاره به اين حقيقت دارد كه سخن خدا كه شما- فصحاى عرب- از آوردن همانندش ناتوانيد از همين حرفهايى تركيب شده كه در اختيار شماست و مىشناسيد، يعنى مواد تشكيلدهنده كلاماللّه حروف شناخته و آشناست كه در دسترس شماست. اگر مىگوييد قرآن سخن خدا و وحى آسمانى نيست مانندش را- هر چند به قدر كوچكترين سوره باشد- بياوريد.[99]
- رشيدالدين ميبدى مفسّر سده ششم، حروف مقطعه را «سرّ» خداوند در قرآن مىداند و در توجيه ذوقى و شاعرانه آنها مىگويد: با حرفهاى مفرد به يكديگر خطاب كردن روش دوستان در آيين محبّت است. اين نوع گفت و گو بيان راز حبيب است با حبيب خود به صورتى كه رقيب از آن اطّلاع نيابد.[100]
- آيةاللّه معرفت در اين باره سخنى روشنتر و مستدل دارد كه بعد از نقل اقوال ديگران بيان مىكند:
«حروف مقطّعه اشارتهاى رمزى به اسرارى است بين خداوند قرآن و آورنده آن- حضرت محمد صلىاللّهعليهوآله - كه جز كسانى كه امين وحى الهىاند بدان راه نمىيابند. [زيرا] اگر اطّلاع بر مراد و مقصود از اين حرفها براى غير آنان ممكن بود از ابتدا نياز به رمزى گفتن آنها نبود.»[101] و اين نكتهاى دقيق و شايان توجّه است.[102]
حروف نورانى
تمام حروف مقطّعه مذكور در اوائل بيستونه سوره، 79 حرف است كه با حذف مكرّرات 14 حرف مىشود كه آنها را «حروف نورانى» ناميدهاند. اگر از اين حرفهاى غير مكرر بخواهيم جملهاى بسازيم به چند شكل ميسّر است:
علماى شيعه اماميه جمله زيرا را ساختهاند «صراط علىّ حق نمسكه»: راه على حق است آنرا مىگيريم. دانشمندانى از برادران اهل سنّت و جماعت نيز چند جمله ساختهاند كه يكى از آنها چنين است:
نصّ حكيم قاطع له سرّ: سخن آشكار حكيم قاطعى است كه براى آن سرّى است.[103]
تقسیمات دیگر
جزء و حزب
معروف است كه تقسيم قرآن به صدوبیست حزب و سى جزء، براى تسهيل قرائت آن در مدارس و يا مراكز ديگر بوده است. ابوالحسنعلىبنمحمدسخاوى (م 643) از دانشمندان بزرگ ادب و فقه و قرائات، كه در دمشق مىزيسته، در كتاب جمالالقرّاء تقسيمبندى قرآن را به سی جزء و هر جزء را به دوازده قسمت، كه مجموعا سیصدو شصت قسمت است، به دانشمند نامى ابوعثمانعمروبنعبيد (م 144) نسبت مىدهد و مىگويد او با درخواست منصور (خليفه عباسى) اين كار را انجام داد. منصور از وى خواست تا قرآن را بر حسب ايام سال تقسيمبندى كند تا براى تنظيم حفظ و قرائت روزانه آماده گردد. او به درخواست منصور پاسخ مثبت داد و با نظمى استوار اين تقسيمبندى را انجام داد و در پايان هر جزء با خط زرين نشانهگذارى نمود. منصور آن را به فرزند خود مهدى تعليم داد و سپس ديگران پيروى كرده و كمكم اين تقسيم ميان مسلمانان رواج يافت.[104]
وسط (نیمۀ) قرآن