أَسْلَمْتُ وجهي إليك" أي انقدت في أوامرك و نواهيك و سلمتها لك، إذ لا قدرة لي في جلب نفع و لا دفع ضر.مجمع البحرين ، جلد6 ، صفحه86
الإِسْلاَمُ ضربان: "أحدهما" - دون الإيمان، و هو الاعتراف باللسان. و "الثاني" - أن يكون مع الاعتراف معتقدا وافيا بالفعلمجمع البحرين ، جلد6 ، صفحه86
اسلام هر چند مخصوص شريعت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله شده ولى تمام اديان اسلاماند و پيامبران از مردم جز تسليم شدن بخدا و انقياد، چيزى نخواستهاند.قاموس قرآن ، جلد3 ، صفحه302
اَلْإِسْلاَمُ في الشّرع على ضربين: أحدهما: دون الإيمان، و هو الاعتراف باللسان، و به يحقن الدّم، حصل معه الاعتقاد أو لم يحصل، و الثاني: فوق الإيمان، و هو أن يكون مع الاعتراف اعتقاد بالقلب، و وفاء بالفعل، و استسلام للّه في جميع ما قضى و قدّر.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه423
الإسْلام - يعنى دخول در صلح و خير، به اين معنى كه هريك از آنها طورى در صلح و دوستىاند كه هركدام مىخواهند درد و رنج و دوستش و معاشرش به او برسد و همچنين اسلام مصدرى است در عبارت، اسلمت الشىء الى فلان وقتى كه چيزى را براى او خارج كنى و از اين معنى واژه - سلم - در خريدوفروش به كار مىرود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه250
اسلام - در شرع دو گونه است: اوّل - اسلامى كه ما دون ايمان است و همان اقرار به زبان است و با آن اقرار، خون اقراركننده ريخته نمىشود چه اعتقاد با آن ثابت شود يا نشود(و بديهى است به شرط عدم ارتكاب جرم و گناه). دوّم - اسلامى كه بالاتر از ايمان است يعنى با اعتراف زبانى اعتقاد به قلب و دل و وفاى به عمل و طاعت و فرمانبردارى براى خداى تعالى در آنچه كه حكم و تقدير نموده است، همراه باشد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه251
اَلْإِسْلاَمُ: الدّخول في السّلم، و هو أن يسلم كلّ واحد منهما أن يناله من ألم صاحبه.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه423