جوب: بريدن. اقرب الموارد گويد: «جَابَ اَلثَّوْبَ جَوْباً: قَطَعَهُ» و جواب را از آنجهت جواب گويند كه سخن گوينده با آن قطع و تمام ميشود (اقرب الموارد) بعقيدۀ راغب علّت اين تسميه آنست كه جواب، فضا و فاصله را بريده از دهان گوينده بسمع شنونده ميرسد. و چون اين سخن شامل سئوال و جواب هر دو است لذا در ذيل آن گفته: لكن مختص بردّ كلام است نه كلام اوّلى. ولى قول اقرب الموارد مقرون بصحّت است.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه86
جَوَابُ الكلام: هو ما يقطع الجوب فيصل من فم القائل إلى سمع المستمع، لكن خصّ بما يعود من الكلام دون المبتدأ من الخطا. و اَلْجَوَابُ يقال في مقابلة السؤال، و السؤال على ضربين: طلب مقال، و جوابه المقال. و طلب نوال، و جوابه النّوال.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه210
جواب الكلام - سخنى است كه سويداى دل و خاطر را طىّ مىكند و از دهان گوينده به گوش شنونده مىرسد. جواب - سخنى است كه آغاز و ابتداى خطاب نيست بلكه به سخنى كه قبلا گفته شده برمىگردد، خداى فرمايد: وَ مٰا كٰانَ جَوٰابَ قَوْمِهِ إِلاّٰ أَنْ قٰالُوا - 82 /اعراف). جواب - در برابر پرسش و سؤال گفته مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه429