يقال خَمُصَ: إذا جاع، فهو خَمِيصٌ مثل قرب فهو قريب.مجمع البحرين ، جلد4 ، صفحه169
اَلْمَخْمَصَةُ: المجاعة، و هو مصدر مثل المغضبة.مجمع البحرين ، جلد4 ، صفحه169
[المَخْمَصَة]: المجاعة.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد3 ، صفحه1918
خمص: گرسنگى (نهايه). ناگفته نماند: اصل خمص فرو رفتن و لاغرى شكم از گرسنگى و كاستن ورم زخم و نظير آن است گرسنگى را از آن مخمصه گويند كه سبب لاغرى شكم و فرو رفتن آن ميشود راغب مخمصه را گرسنگى كه باعث لاغرى شكم ميشود گفته ايضا در مجمع البيان اخمص قدم آنقسمت از باطن پا است كه بزمين نميرسد در اثر فرو رفتگى.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه307
أي: مجاعة تورث خَمْصَ البطن، أي: ضموره.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه299
يعنى در گرسنگى كه باعث كوچك شدن و ضعيف شدن شكمشان مىشود.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه640
يقال: رجل خَامِصٌ ، أي: ضامر، و أَخْمَصُ القدم: باطنها و ذلك لضمورها.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه299