حفظ: نگاهدارى. مراقبت.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه155
[الحفيظ]: المحافظ. و الحفيظ: الحافظ الموكّل بحفظ الشيء.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد3 ، صفحه1513
حفيظ: بمعنى حافظ و مبالغه است.قاموس قرآن ، جلد2 ، صفحه155
الحَفِيظُ : الحَافِظُ .مجمع البحرين ، جلد4 ، صفحه285
الحَفِيظ: المُحافِظ.لسان العرب ، جلد7 ، صفحه441
يعنى: حافظ و نگهدارنده.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه516
أي: حافظا.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه245
الحِفْظ گاهى بحالتى از جان و نفس گفته مىشود كه در آن حالت فهم و درك با آرامش به نفس و جان مىرسد و ثابت مىماند و گاهى نيز در معنى قدرت خوددارى و ضبط نفس است، نقطۀ مقابلش - نسيان و فراموشى است، و گاهى - حفظ - در معنى به كار بردن آن نيرو است، چنانكه مىگويند: حَفِظْتُ كذا حِفْظاً - آن را از بر نمودم و در خاطر نگه داشتم سپس، واژۀ حفظ - دربارۀ غمخوارى و عهدهدار شدن و نگهدارى و رعايت چيزى و كسى به كار رفته است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه515
اَلْحِفْظُ يقال تارة لهيئة النفس التي بها يثبت ما يؤدي إليه الفهم، و تارة لضبط الشيء في النفس، و يضادّه النسيان، و تارة لاستعمال تلك القوة، فيقال: حَفِظْتُ كذا حِفْظاً، ثم يستعمل في كلّ تفقّد و تعهّد و رعاية.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه244