مفردات

جذر
مدخل
كلمة قرآنية
لم يتم العثور على أي عنصر
وصف في الآية
النور
رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ 37
البقرة
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ 254
در الميزان هست: تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از ياد خدا باز ميدارد و نه يك بيع كه در مدّت تجارت واقع ميكنند. و گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يك بيع ناچيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يك بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مردانيكه نه بهرۀ بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نميدارد. (خلاصۀ سخن الميزان.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه254
گاهى در مطلق خريد و فروش بكار ميرود نظير «مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ يَأْتِيَ‌ يَوْمٌ‌ لاٰ بَيْعٌ‌ فِيهِ‌ وَ لاٰ خُلَّةٌ‌» بقره: 254، چنانكه طبرسى آنرا تجارت معنى كرده. ولى ميشود گفت كه بيع در آيه بمعناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا آن است كه مجرم ميدهد و قيمت همان نجات است كه دريافت ميكند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه253
وصف المدخل

بيع: فروختن. راغب در مفردات گويد: بيع دادن جنس و اخذ قيمت و شراء دادن قيمت و گرفتن جنس است مجمع - البيان نيز در ذيل آيۀ 254 بقره، مثل راغب گفته است و هر دو تصريح ميكنند كه گاهى بفروختن، شراء و بخريدن، بيع اطلاق ميشود. على - هذا بيع بمعنى يك طرف معامله است فروختن يا خريدن.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه253
گاهى در مطلق خريد و فروش بكار ميرود نظير «مِنْ‌ قَبْلِ‌ أَنْ‌ يَأْتِيَ‌ يَوْمٌ‌ لاٰ بَيْعٌ‌ فِيهِ‌ وَ لاٰ خُلَّةٌ‌» بقره: 254، چنانكه طبرسى آنرا تجارت معنى كرده. ولى ميشود گفت كه بيع در آيه بمعناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا آن است كه مجرم ميدهد و قيمت همان نجات است كه دريافت ميكند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه253
در الميزان هست: تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از ياد خدا باز ميدارد و نه يك بيع كه در مدّت تجارت واقع ميكنند. و گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يك بيع ناچيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يك بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مردانيكه نه بهرۀ بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نميدارد. (خلاصۀ سخن الميزان.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه254
[باع]: البَيْع: الإِيجاب و القبول.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه686
اَلْبَيْعُ‌: إعطاء المثمن و أخذ الثّمن، و الشراء: إعطاء الثمن و أخذ المثمن، و يقال للبيع: الشراء، و للشراء البيع، و ذلك بحسب ما يتصور من الثمن و المثمن.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه155
البَيْع يعنى دادن چيزى با ارزش و گرفتن قيمت آن(دادوستد و مبادله متاع و پول). الشّراء - پرداختن قيمت و گرفتن جسم قيمت شده است، فروختن و خريدن را بيع و شراء گفته‌اند كه هر دو بجاى هم به كار مى‌رود براى تصوّرى كه از جنس و متاع و بهاء آن به نظر مى‌رسد.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه326

الآيات (3)
البقرةيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ 254
إبراهيمقُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ يُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خِلَالٌ 31
النوررِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ 37