قام بكذا: أي أقامه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد8 ، صفحه5676
«قمت بالشّىء» يعنى باصلاح و بتدبير و حفظ شىء برخاستم، قوّام: مبالغۀ قائم است. بعضى قوّام را بهترين و كاملترين قيام كننده گفتهاند.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه51
قَامَ بالأمر يَقُومُ به قِيَاماً فهو قَوَّام و قَائِم. و اَلْقِوَام بالكسر: ما يُقِيمُ الإنسان من القوت. و قَوَام الرجل بالفتح: قَامَتُهُ و حسن طوله. و قَامَ : خلاف قعد.مجمع البحرين ، جلد6 ، صفحه142
قوّام بالقسط كسى است كه دائما قائم بعدالت باشد.قاموس قرآن ، جلد6 ، صفحه51
هذا من المراعاة للشيءمفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه690
قام الرجلُ على المرأة: صانها. و إنه لَقوّام عليها: صائنٌ لها.المحکم و المحیط الأعظم ، جلد6 ، صفحه592
«قِيَام» بر چهار گونه است: اول - قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، قهرا و به ناچار. مثل: قٰائِمٌ وَ حَصِيدٌ. دوم - قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، اختيارا. سوم - قيام براى چيزى كه همان عمل مراعات و حفظ و نگهدارى آن است. چهارم - قيام كردن به قصد انجام چيزى و كارى.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه268
قَامَ، يَقُومُ، قِيَاماً: به پا خاست و برخاست. قَائِمٌ: بهپاخاسته.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه268
«قِيَام» بر چهار گونه است: اول - قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، قهرا و به ناچار. دوم - قيام كردن و برخاستن با جسم و بدن، اختيارا. سوم - قيام براى چيزى كه همان عمل مراعات و حفظ و نگهدارى آن است. چهارم - قيام كردن به قصد انجام چيزى و كارى.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه268
يقال: قَامَ يَقُومُ قِيَاماً، فهو قَائِمٌ، و جمعه: قِيَامٌ. يقال: قَامَ كذا، و ثبت، و ركز بمعنى.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه690
اَلْقِيَامُ على أضرب: قيام بالشّخص، إمّا بتسخير أو اختيار، و قيام للشيء هو المراعاة للشيء و الحفظ له، و قيام هو على العزم على الشيء.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه690