اَلْمُنْكَرُ: الشيء القبيح، أعني الحرام.مجمع البحرين ، جلد3 ، صفحه501
أنكره: نقيض عرفَه.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد10 ، صفحه6751
مُنْكَر: (بصيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كار منكر و امر منكر آنست كه بقول راغب: عقل سليم آنرا قبيح و ناپسند ميداند يا عقل در باره آن توقّف كرده و شرع بقبح آن حكم ميكند. منظور از آن در قرآن معصيت است.قاموس قرآن ، جلد7 ، صفحه110
شايد «من» در «منكم» براى بيان باشد نه تبعيض.قاموس قرآن ، جلد7 ، صفحه111
مُنْكَر - هر كاريست كه عقلها و خردهاى صحيح زشتى آن را حكم مىكند يا اينكه عقلها در زشتى و خوبى آن كار سكوت مىكنند سپس دين و شريعت بدى و زشتى آن را بيان مىكند.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد3 ، صفحه397
اَلْمُنْكَرُ: كلُّ فِعْلٍ تحكُم العقولُ الصحيحةُ بقُبْحِهِ، أو تتوقَّفُ في استقباحِهِ و استحسانه العقولُ، فتحكم بقبحه الشّريعة.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه823