بُرج: آشكار شدن. در مجمع البيان ذيل آيهى 60 از سورهى نور گويد: تبرّج آنست كه زن زيبائيهاى خود را اظهار كند و اصل آن بمعنى ظهور است و بعبارت ديگر از آن جهت برج گويند كه ظاهر و هويداست. چون در اين مادّه از كلمهى بروج آسمان كه سه بار در قرآن آمده است، صحبت خواهد شد لازم است معناى اصلى برج كاملا روشن شود، آنگاه به بينيم آيا مراد قرآن از بروج، نجوم است يا برجهاى دوازده گانهى موهوم و اعتبارى؟ زمخشرى در كشّاف ذيل آيهى 60 از سورهى نور گفته: بدا و برز بمعنى ظهور، نظير تبرّجاند، در سورهى فرقان ذيل آيهى 61 ميگويد: اشتقاق بروج از تبرّج است بجهة ظاهر بودن آنها. بيضاوى در تفسير سورهى بروج گويد: اصل برج براى ظهور است و در ذيل آيهى 60 از سورهى نور گفته: بكشتى آشكار كه پرده ندارد گويند: بارجه. در اقرب الموارد گويد: «تَبَرَّجَتِ اَلْمَرْئَةُ» يعنى زن زينت خود را آشكار كرد براى نامحرم در نهايهى ابن اثير نيز چنين است. بنا بر آنكه گفته شد شكّى نميماند كه معناى اصلى برج، ظهور است.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه174
بروج آسمان، همان ستارگاناند كه در آسمان ميدرخشند و بمناسبت ظهور و آشكار بودنشان كه معناى اصلى برج است، بروج ناميده شدهاند و آسمان بوسيلهى آنها زينت داده شده است چنانكه در آيۀ دوّم است، و در آيهى سوّم آفتاب و ماه در رديف بروج شمرده شده.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه175
بروج آسمان، همان ستارگاناند كه در آسمان ميدرخشند و بمناسبت ظهور و آشكار بودنشان كه معناى اصلى برج است، بروج ناميده شدهاند و آسمان بوسيلهى آنها زينت داده شده است چنانكه در آيۀ دوّم است، و در آيهى سوّم آفتاب و ماه در رديف بروج شمرده شده، پيداست كه ستارگان مرادند.قاموس قرآن ، جلد1 ، صفحه175
[البُرْج]: القصر و الحصن.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد1 ، صفحه474
كلُّ ظاهر مرتفع فقد بَرَجَ، و إِنما قيل للبُروج بُروج لظهورها و بيانها و ارتفاعها. البُرْجُ: واحد من بروج الفَلَك، و هي اثنا عشر برجاً، كل برج منها منزلتان، و ثُلُثٌ مَنزلٌ للقمر، و ثلاثون درجة للشمس، إِذا غاب منها ستة طلع ستة، و لكل برج اسم على حدة، و الجمْع أَبراجٌ و بروجٌ.لسان العرب ، جلد2 ، صفحه212
كلُّ ظاهر مرتفع فقد بَرَجَ، و إِنما قيل للبُروج بُروج لظهورها و بيانها و ارتفاعها. الليث: بروجُ سورِ المدينة و الحصنِ: بيوتٌ تُبنى على السور، و قد تسمى بيوت تبنى على نواحي أَركان القصر بروجاً . الجوهري: بُرْجُ الحِصْن رُكْنُهُ، و الجمع بروج و أَبراج.لسان العرب ، جلد2 ، صفحه212
قال الزجاج: البروج الكواكب العظام.لسان العرب ، جلد2 ، صفحه212
قال الليث: البُرْجُ واحِدٌ من بُرُوج الفَلَك، و هي اثنا عَشَر بُرْجاً، كلّ بُرْج منها مَنزِلان، و ثُلُثٌ مَنْزِلٌ للقمر، و ثلاثون دَرجةً للشمس إذا غاب منها سِتّة و لكلّ بُرْج اسمٌ على حدة فَأَوَّلها الحَمَلُ، و أول الحَمل الشَّرَطان، و هما قَرْنا الحَمَل كَوْكَبان أَبيضان إِلى جَنْب السَمكة، و خَلْفَ الشَّرَطَيْن البُطَيْن، و هي ثَلاثةُ كَواكب، فهذان مَنْزِلان، و ثُلثُ الثريا من بُرْج الحمل.تهذیب اللغة ، جلد11 ، صفحه39
قال الزّجاج في قوله: جَعَلَ فِي اَلسَّمٰاءِ بُرُوجاً [الفرقان: 61] قال: البروج الكواكب العظام، قال: و الْبَرَجُ، تَباعُد ما بين الحاجبين. قال: و كل ظاهر مرتفع فقد بَرَج، و إنما قيل لها البروج لظهورها و بيانها و ارتفاعها.تهذیب اللغة ، جلد11 ، صفحه40
البُرُوج، قصرها و كاخها كه مفردش - بُرْج - است - بروج النّجوم - موقعيّت مخصوص ستارگان.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد1 ، صفحه253
كلُّ ظاهر مرتفع فقد بَرَجَ، و إِنما قيل للبُروج بُروج لظهورها و بيانها و ارتفاعها. البُرْجُ: واحد من بروج الفَلَك، و هي اثنا عشر برجاً، كل برج منها منزلتان، و ثُلُثٌ مَنزلٌ للقمر، و ثلاثون درجة للشمس، إِذا غاب منها ستة طلع ستة، و لكل برج اسم على حدة.لسان العرب ، جلد2 ، صفحه212
اَلْبُرُوجُ: القصور، الواحد: بُرْجٌ، و به سمّي بروج السماء لمنازلها المختصة بها.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه115