طرف: (بر وزن عقل) نگاه كردن. چشم. راغب گويد آن پلك چشم. و تحريك پلك است و از آن نگاه كردن تعبير ميكنند كه لازم تحريك، نگاه كردن است. طبرسى آنرا نگاه كردن و چشم فرموده است. مناسب آيات قرآن نگاه كردن و چشم است.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه207
«وَ تَرٰاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهٰا خٰاشِعِينَ مِنَ اَلذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ» شورى: 45. ضمير «عَلَيْهٰا» راجع بآتش است مراد از طرف خفى چنانكه گفتهاند نگاه بگوشۀ چشم است كه شخص گرفتار نميتواند بآنچه گرفتار است درست نگاه كند. بنظر ميايد كه: طرف در آيه بمعنى نگاه است و مفعول «يَنْظُرُونَ» ميباشد يعنى: «ينظرون نظرا خفيّا». در اقرب الموارد گويد: «نَظَرَ بعينٍ خَفِيٍّ» يعنى: قسمت اعظم چشم خويش را از شرم يا ترس بست و با بقيۀ آن نگاه كرد.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه208
أي ينظرون إليك ببعضها أي يغضون أبصارهم استكانة و ذلا.مجمع البحرين ، جلد5 ، صفحه88
الطَّرْف: اسمٌ جامع للبصر، لا يثنَّى و لا يُجمع، لأن أصله مصدرٌ من طرفتِ العين.شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد7 ، صفحه4081
اَلطَّرْفُ: تحريك الجفن، و عبّر به عن النّظر إذ كان تحريك الجفن لازمه النّظر.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه517
الطَّرْفُ: طرْفُ العين. و الطَّرْفُ: إطْباقُ الجَفْنِ على الجفْن. ابن سيده طَرَفَ يَطْرِفُ طَرْفاً: لَحَظَ، و قيل: حَرَّكَ شُفْره و نَظَرَ. و الطَّرْفُ: تحريك الجُفُون في النظر. يقال: شَخَصَ بصرُه فما يَطْرِفُ. و طَرَفَ البصرُ نفسُه يَطْرِفُ و طَرَفَه يَطرِفُه و طَرَّفَه كلاهما إذا أَصاب طرْفَه، و الاسم الطُّرْفَةُ. و عين طَرِيفٌ: مَطْروفة. التهذيب و غيره: الطَّرْفُ اسم جامع للبصر، لا يثنى و لا يُجمع لأَنه في الأَصل مصدر فيكون واحداً و يكون جماعة.لسان العرب ، جلد9 ، صفحه213
طَرْفُ العينِ: پلك چشم، و نيز حركت دادن پلكها، كه به نظر كردن نيز تعبير شده است زيرا نظر كردن لازمهاش پلك بهم زدن است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه478