ضعف: بفتح و ضم (ض) ناتوانى. بعقيدۀ طبرسى و جوهرى و فيروزآبادى و اقرب الموارد ضعف با ضم و فتح ضاد هر دو بيك معنى است راغب نسبت آنرا بقول ميدهد و گويد: بقول خليل ضعف بضم ناتوانى بدن و بفتح ناتوانى عقل و رأى است. اين قول در قاموس و اقرب نيز نقل شده.قاموس قرآن ، جلد4 ، صفحه183
اَلضَّعْفُ: خلافُ القوّة، و قد ضَعُفَ فهو ضَعِيفٌ. و اَلضَّعْفُ قد يكون في النّفس، و في البدن، و في الحال، و قيل: اَلضَّعْفُ و اَلضُّعْفُ لغتان. قال الخليل رحمه اللّه: اَلضُّعْفُ بالضم في البدن، و اَلضَّعْفُ في العقل و الرّأي، و جمع اَلضَّعِيفِ: ضِعَافٌ، و ضُعَفَاءُ.مفردات ألفاظ القرآن ، جلد1 ، صفحه506
الضَّعْفُ: نقطۀ مقابل قوّت و نيرو است. و قد ضَعُفَ فهو ضَعِيفٌ: ناتوان شد و ناتوان است. ضعف در حال و بدن و حالت به كار مىرود، گفته شده: ضَعْف و ضُعْف دو واژهاند. خليل رحمه اللّه گفته است: الضُّعْف با ضمّه حرف(ض) ناتوانى بدنى است و - الضَّعْف - با فتحه حرف (ض) نارسايى در عقل و رأى است، جمع ضَعِيف - ضِعَاف و ضُعَفَاء - است.ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن ، جلد2 ، صفحه452