الفتى در بين آنها كه در كوچ زمستانى و تابستانى بر قرار بماند (زيرا قريش در حرم از دشمنان در امان بودند كه بر آنها هجومى شود و كسى به بدى نسبت به آنها متعرض شود موقعى كه از آنجا براى تجارت خارج مىشدند و حرم وادى مكّه بود كه قريش با تجارت در آن زندگى مىكردند و آنها را دو كوچ بود يكى در زمستان بسوى يمن كه گرمسير بود و كوچى در تابستان بشام كه سردسير بود و اگر اين دو كوچ را نمىكردند اقامت در مكّه مقدور آنها نبود و اگر امنيت نداشتند قادر بر تصرّف و گردش نبودند و چون اصحاب فيل قصد مكّه كردند خداوند آنها را هلاك فرمود تا قريش الفت خود را نسبت به اين دو كوچ كه وسيله معاش آنها و اقامت در مكّه است از دست ندهند). (و امّا قريش اولاد نضر بن كنانهاند و هركس از زاد و ولد نضر باشد او قرشى و هركس از احفاد نضر نباشد قرشى نيست و در ناميدن آنها باين اسم اقوال مختلفى گفتهاند. بقولى قريش ناميدهاند براى تجارت آنها و طلب مال و جمع مال و چون اهل تجارت بودهاند و اهل زراعت و حشمدارى نبودهاند بقريش ناميده شدهاند زيرا قرش يعنى كسب و گويند (يقرش لعياله اى يكتسب لهم). و بقولى گفتهاند از ابن عباس پرسيدند چرا قريش را قريش گفتهاند گفت بدان جهت كه جانورى در درياست كه بزرگترين جانوران درياست و بهر چه مىرسد از غث و سمين مىخورد و به او قريش گويند - و قريش بهوسيله تجارت و كوچشان زندگانى مىكردند و چون مىگفتند قريش سكّان حرم خدا و متولّيان آن هستند كسى به بدى متعرض آنها نمىشد. كلبى گويد اوّل كسى كه حمل قافله را بشام كرد و شتر را به آنجا كوچ داد هاشم بن عبد مناف بود